سپیدار خبر
 
مهدی جان!

قربان تو شوم فقط می خواهم یک دفعه ببینمت .

حجة بن الحسن ! 
تا کی در انتظارت بمانم آقا جان ! 
میترسم بمیرم و تو را نبینم. 
اگر عاشق هستم تو عاشقم کردی .
 
آقا جان! 
اگر دیوانه ام تو دیوانه ام کردی .
 اگر در به درم تو دربه درم کردی .

 به مادرت فاطمه (ع) قسم هر کجا بروم میگویم : مهدی جان به مادرت زهرا (ع) قسم به هر کس می رسم می گویم : بگو مهدی جان .

آنقدر صدایت میزنم تا جوابم بدهی آنقدر ناله می کنم تا جوابم بدهی . 
آنقدر فریاد می زنم تا جوابم بدهی .
آنقدر در خانه ات را می زنم تا در به رویم باز کنی .

 به خدا قسم مردم را در خانه ات میشورانم .
 به هر روستا و شهری بروم می گویم، برویم در خانه ی امام زمان (ع)، 
برویم در خانه  مهدی فاطمه (ع) به هر کس که برسم می گویم .
 بی خود نشسته اید ، بلند شوید برویم در خانه اش را بزینم .

 آقا جان!آخه ما که غیر از تو کسی را نداریم .
ما که غیر از تو پناهی نداریم .

 حجة بن الحسن ! دشمنهایت زیاد شده اند .
 پسرفاطمه ! 
دوستانت را محاصره کرده اند.
 این چهار تا شیعه هایت غریب شده اند.
 شیعه هایت بی کس شده اند . 
شیعه هایت بی یاور شده اند .
 هر کس از راه میرسد به ما تو سری میزند.

 یا الله! هر کس از راه میرسد به سرمان میزند.
 آری کسی که صاحبش بالای سرش نباشد، اذیتش می کنند.
 بگویم در این صبح جمعه یا نه ؟

 ای خدا! 
بگوییم ؟ کار به جایی رسیده که به ما میگویند: اگر شما آقا داشتید می آمد .

خدایا!
 
دیگر چقدر سرزنش بشنوم؟ 
چقدر شماتت بشنوم؟

 خدایا! کی میشود پرده  را کنار بزنی و پسر فاطمه بیرون بیاید؟
 کی میشود آقا ظهور کند و من هم سرم را بلند کنم و بگویم: دیدید آقایم آمد.
 سینه ام را سپر کنم و بگویم: دیدید اربابم آمد .

 خدایا! اذان صبح شد و آقا نیامد. 
نماز صبحمان را خوانده ایم، آقا نیامد.
مگر میخواهد این جمعه هم نیاید؟ 
آی گرفتارها! 
آی متبلاها!
مگر شیعه نباشید! 
اگر شیعه هستید و عقیده به امام زمان (ع) دارید، 

اگر پایبند به حجة بن الحسن (عج) هستید بگویید:

یابن الحسن! 

یابن الحسن!....
 
ای مریض دارها! 
آی مریضها! 
کسی را صدا بزنید که اسمش شفاست.
 همه صدایش بزنید:
 یابن الحسن! 

   یابن الحسن!...
محبوب کن - فیس نما m-r-r@mailfa.org :به ایمیل عکس، مطالب و ...... بفرستید عضو شوید جایزه ببرید.
ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 20 فروردين 1394برچسب: همه صدایش بزنید: ,یابن الحسن,, یابن الحسن,,درد دل با امام زمان, سپیدار خبر, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند
به نام خدایی که زمین را از حجت خود خالی نمی کند
سلام ، سلام من به سلطانی که سالیانی است سلطنش به خاطر سیاهی دلهایی به سالی بعد افتاده است .
سلام ، سلام من به مولایی که بندگان همچون مَنَش ، عنان خودخواهی را به دست گرفته اند و زَرِ دل را با زَنگاری معاوضه می کنند وخبرندارند درکوچه ها ، دلبری به امید دلی نشسته است.
سلام ، سلام مولای من
بر اُوراق گنجانده تاریخ ورقهایی از آنانی ، که با صورت بی سیرتی صدای رهگذری که ندای آشنا را بر زبان داشت و نوای آشنا را به گوشهای دل نوا می داد نمی شنیدند ونمی دیدند که یوسف شدن در زیبایی صورت نیست ، بلکه زیبا شدن در یوسف سیرت بودن است  و ای آقای من بهانه ی دلم از نوایی است که باید یوسف شد ، و دید که کارد به استخوان اثر نمی کند.
آقای من ؛ هنوز نمی دانم  که جمعه ها بها هستند یا بهانه و هنوز نمی دانم که ندبه ها ندا هستند یا نشانه وکُمِیتِ کمیلم که بر سبزه زارهای دل به تندی می تازد ، راه را گم کرده است یا نه آنکه شاه راه را می داند و به بیغوله می رود و هر جمعه که می گذرد سر در زندان می گذارم و در زندان دل خویش ، با زنده ای زمزمه می کنم .
ای آقای من و ای مولای ، زبان ، بهانه ای دوباره از امام زمان خویش دارد و ای شهسوار شبهای بدون سحر ، و ای مونس همدم یتیمان بدون پدر ، ای آقای من جاده ی سبز انتظار با استقبال دلهایی همراه است که کُمِیتِ کمیلشان لنگ می زند و نوای ندبه شان دلی را به چنگ نمی زند.
آقای من ، مهدی من ، دوست دارم در سرزمین دل خبر از آشنایی گیرم که با او آشتی کنم و بگویم که دگر گناه نمیکنم ، حرام را نگاه نمی کنم ، پا به هرجایگاه نمی کنم و پناه به هر پناهگاه نمی کنم .
ای آقای من و ای سیدِ من ، حق داری ، ادعای شیعه شیفتگی می زنیم و حرم ، و پاکی دل را که جای نامحرمان نیست به هر نامحرمی ، محرم می کنیم و با خبرداری ، خود را به بی خبری می زنیم ، و پاکی دل را که قدوم انتظار ، باید محرمش باشد به هر ناشایستی ، شایسته می پنداریم و با این حال ، باز می گوییم ؛ منتظرت هستیم  .
ای مولای من و ای سرور من ؛ انتظار ، واژه ای است که دل را به انقلاب وا می دارد ، که در برابر اهریمن ها و وسوسه های درونی به پا می خیزد و نشان می دهد انتظار ، واژه ای است پاک و مقدس و مدال و تاج و تختی بی مانند که فقط منتظر ، می تواند ازآن بهره ببرد .
ای مولای من ، می دانم اگر علم عشق را برپا می کنی و باز دلت را اَلمِ می کنی و ما باز پاکی دل را به ناپاکان می سپاریم ، و به روی خود نمی آوریم که می بینی و می دانی احوالمان را ، و تو خود را مدهوش می کنی .
ای آقای و مولای من ، این  صخره های گناه ، دل را به سُخره می گیرند و شمیم انتظار را که جز بر منتظران ، شادابی و طراوتی ندارد ، به باد وزانی تشبیه می کند که از سرزمین خزان می وزد.
ای آقای من و ای مولای من ، جویبار اشک ، دیگر دریا را می طلبد که شاید امید رمیده ی دل غایبی ، بشکسته و به ناخدای دریا برسد و بگوید جویبار هم به دریا می ریزد ، و عطر یار را از سرزمین آشنایی به مشام جان برساند .
ای آقا و ای مولا ، خوب شدن و با تو بودن سرمایه می خواهد ، که سرزمین دل به دنبال آن  است  ، ولی هرکجا که می نگرد از عطشناکی خود به سرابی می رسد و باز تشنه تر از قبل به امیدی ، دوباره می گردد و اما نمی داند این سرمایه کلمه ای است که عشق تو را در درون خود گنجانده است.
ای آقا و مولای من ، می دانم دیدن این چنین یوسفی ، دل یعقوبی را می خواهد که با نابینایی چشم ، با روشنی دلی ، پر نور بگردد و کنعانی می خواهد تا نسیم بوی یوسف را از سرزمین های دور بر مشام آن پیر کنعان برساند و بگوید که انتظـار ، کلیدِ برگشت یوسف به شهر کنعان بُوَد.
ای آقای من و ای مولای من ، پنجره دل را به سوی خورشید انتظار باز می کنیم ، تا شاید خبری از آشناترین ، آشنای هستی ، که در دل سیه و تاریک ما گم شده است ، دریابم و ندایی را که از آهنگ خوش ندبه ی جمعه ها ، با مضمونی با ذکر « یابن الحسن یابن الحسن » است به تو هدیه کنم .
ای آقا و مولای من ، چشمانم بهانه می گیرند ، که چقدر به جاده ی انتظار نگه کردیم و هر روز از نسیم دل خبر زآشنا گرفتیم و خیره شدیم ، باز هم جز آن نسیم که خبری  از انتظاری دوباره داشت ندیدیم .
ای آقای من ، ای مولای من و ای شادی دُوران ها و آرزوی دل مؤمنان ، جمعه را میعادگاهی می دانم که وعده یار درآن میعادگاه به تحقق می پیوندد .
سلامتی و تعجیل در امر فرج یوسف زهرا «عج»......صلوات

 

محبوب کن - فیس نما m-r-r@mailfa.org :به ایمیل عکس، مطالب و ...... بفرستید عضو شوید جایزه ببرید.
ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 20 فروردين 1394برچسب:نامه ای به امام زمان (عج),درد دل با امام زمان عج,منتظران مهدی,درد دل با منتظران مهدی,سپیدار خبر, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند
آقای من..

قرار نیست فقط غروبهای پنجشنبه تا غروب جمعه

سراغت را بگیریم..

قرار نیست فقط جمعه ها انتظار ظهورت را بکشیم..

آری..

شنبه هم میشود از دوریت ناله سر داد..

یکشنبه هم میشود انتظارت را کشید..

دوشنبه هم میشود دنبال گمشده گشت..

سه شنبه هم میشود با آقا درد دل کرد..

چهارشنبه هم میشود به خاطر آقا گناه نکرد..

یا بن الحسن

دوریت درد بی درمان است

ای پسر فاطمه

امروز جمعه نیست اما دلم برایت تنگ است..

 


 
محبوب کن - فیس نما m-r-r@mailfa.org :به ایمیل عکس، مطالب و ...... بفرستید عضو شوید جایزه ببرید.
ادامه مطلب


 

محبوب کن - فیس نما m-r-r@mailfa.org :به ایمیل عکس، مطالب و ...... بفرستید عضو شوید جایزه ببرید.
ادامه مطلب


نتیجه تصویری برای به دلیل آنلاین بودن سایت

محبوب کن - فیس نما m-r-r@mailfa.org :به ایمیل عکس، مطالب و ...... بفرستید عضو شوید جایزه ببرید.
ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 19 فروردين 1390برچسب:, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند
 

 

زمينه‌سازي براي ظهور؛ آرمان انقلاب اسلامی
سپیدار خبر: زمينه‌سازي براي ظهور؛ آرمان انقلاب اسلامی


 

نویسنده : ابراهيم شفيعي سروستاني




 
سپیدار خبر: يکي از پرسش‌هاي مطرح درباره انقلاب جهاني امام مهدي(ع) اين است که آيا ما افزون بر انتظار فرج و چشم به راه بودن براي ظهور آن حضرت وظيفه‌اي در زمينه آماده‌سازي زمينه ظهور داريم يا خير؟ برخي بر اين باورند که ما وظيفه‌اي در اين زمينه نداريم؛ زيرا ظهور امام مهدي(ع) تنها در گرو اذن خداوند است و هر زمان که اراده الهي به اين امر تعلق گيرد، ظهور واقع مي‌شود. بنابراين انسان‌ها نقشي در پيش افتادن يا پس افتادن ظهور و زمينه‌سازي‌ براي آن ندارند.
اشاره: 22 بهمن 57 نقطه عطفي در حيات سياسي ـ اجتماعي ملت ايران و روز پیروزی نهضت اسلامي به رهبري امام خميني(ره) است. نهضتي که با بهره‌گيري روشن‌بينانه از آموزه‌هاي شيعي به ويژه فرهنگ شهادت‌طلبيِ برخاسته از قيام عاشورا و فرهنگ مهدويت و انتظار توانست به حاکميت استبداد داخلي و استعمار خارجي بر سرنوشت مردم ولايت‌مدار ايران خاتمه دهد و نخستين حکومت شيعي تمام عيار را در اين کشور مستقر سازد.
سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی فرصت مناسبي براي بازخواني يکي از مباني مهم اعتقادي اين انقلاب؛ يعني تلاش براي زمينه‌سازي ظهور امام مهدي(ع) به عنوان وظيفه و تکليفي شرعي در دوران غيبت است.
با بزرگداشت ياد و نام امام خميني(ره) و همه شهيداني که به شوق ياري امام زمان(ع) رهرو راه آن امام شدند، به بررسي اجمالي نظريه لزوم زمينه‌سازي براي ظهور و برخي از مهم‌ترين مباني آن مي‌پردازيم.

1. تبيين نظريه
 

يکي از پرسش‌هاي مطرح درباره انقلاب جهاني امام مهدي(ع) اين است که آيا ما افزون بر انتظار فرج و چشم به راه بودن براي ظهور آن حضرت وظيفه‌اي در زمينه آماده‌سازي زمينه ظهور داريم يا خير؟ برخي بر اين باورند که ما وظيفه‌اي در اين زمينه نداريم؛ زيرا ظهور امام مهدي(ع) تنها در گرو اذن خداوند است و هر زمان که اراده الهي به اين امر تعلق گيرد، ظهور واقع مي‌شود. بنابراين انسان‌ها نقشي در پيش افتادن يا پس افتادن ظهور و زمينه‌سازي‌ براي آن ندارند. در مقابل اين ديدگاه، برخي معتقدند که زمينه‌سازي براي ظهور و فراهم آوردن شرايط تشکيل حکومت جهاني منجي موعود از وظايف انکارناپذير منتظران است و مردم مي‌توانند با اهمال شايسته خود ظهور امام مهدي(ع) را نزديک‌تر کنند. حضرت امام خميني(ره) معتقد به اين ديدگاه بود و در سراسر دوران مبارزه خود همواره بر وظيفه و تکليف همگاني براي زمينه‌سازي ظهور تاکيد مي‌کرد.
براي روشن‌تر شدن ديدگاه امام خمینی(ره) دراين‌باره، به گزيده‌اي از رهنمودهاي ايشان در سه بخش اشاره مي‌کنيم. در بخش اوّل، ديدگاه امام راحل(ره) را در زمينه وظايف منتظران در عصر غيبت و تكليف آنها در زمينة فراهم كردن شرايط ظهور، در بخش دوم، ديدگاه ايشان را دربارة نقش انقلاب اسلامي در زمينه‌سازي ظهور امام مهدي(ع) و در بخش سوم ديدگاه آن رهبر فرزانه را در زمينه ضرورت تشکيل حکومت جهاني اسلام به عنوان يکي از مهم‌ترين اهداف انقلاب اسلامي بررسي مي‌کنيم:
1ـ1. وظایف منتظران در عصر غیبت
حضرت امام(ره) با ژرف‌انديشي تمام، انتظار فرج را «انتظار قدرت اسلام» معنا كرده و فراهم آوردن مقدمات ظهور را يكي از وظايف منتظران مي‌دانست:
«همة ما انتظار فرج داريم و بايد در اين انتظار، خدمت كنيم. انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است و ما بايد كوشش كنيم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پيدا كند و مقدمات ظهور ان‌شاء الله تهيه بشود».1
ايشان در يكي ديگر از سخنان خود با نقد ديدگاه‌هاي موجود دربارة انتظار، ديدگاه خود در اين زمينه را اين‌گونه بيان مي‌كند:
«البته اين پر كردن دنيا را از عدالت، اين را ما نمي‌توانيم بكنيم. اگر مي‌توانستيم، مي‌كرديم، امّا چون نمي‌توانيم بكنيم، ايشان بايد بيايند. الآن عالم پر از ظلم است. شما يك نقطه هستيد در عالم، عالم پر از ظلم است. ما بتوانيم جلوي ظلم را بگيريم، بايد بگيريم؛ تكليمان است. ضرورت اسلام و قرآن تكليف ما كرده است كه بايد برويم همه كار را بكنيم، امّا نمي‌توانيم بكنيم. چون نمي‌توانيم، بايد او بيايد تا بكند، ولي بايد فراهم كنيم كار را. فراهم كردن اسباب این است كه كار را نزديك بكنيم، كار را همچو بكنيم كه مهيا بشود عالم براي آمدن حضرت».2
از اين سخنان، ديدگاه امام راحل(ع) دربارة زمينه‌سازی ظهور به خوبي روشن مي‌شود.
1-2. نقش انقلاب اسلامي در زمينه‏سازي براي ظهور امام مهدي(ع)
از سخناني كه حضرت امام(ره) در دوره‏هاي مختلف انقلاب اسلامي ايراد فرمودند، به خوبي استفاده مي‏شود كه ايشان برپايي انقلاب اسلامي و استقرار نظام جمهوري اسلامي در ايران را دو منزلگاه در طريق رسيدن به سر منزل مقصود و تشكيل حكومت عدل مهدوي مي‏دانست و بر اين باور بود كه بايد با اجراي كامل احكام اسلامي در عصر غيبت، زمينه را براي ظهور امام مهدي(ع) فراهم آورد. در اينجا برخي از اين سخنان را مرور مي‏كنيم:
«اميدوارم كه اين انقلاب يك انقلاب جهاني بشود و مقدمه براي ظهور حضرت بقيـ[‏الله‏ ـ ارواحنا له الفداء ـ باشد».3
«اميد است كه اين انقلاب جرقه و بارقه‏اي الهي باشد كه انفجاري عظيم در توده‏هاي زير ستم ايجاد نمايد و به طلوع فجر انقلاب مبارك حضرت بقيـ[‏الله‏ ـ ارواحنا لمقدمه الفداء ـ منتهي شود».4
«من اميدوارم كه ما به مطلوب حقيقي برسيم و متصل بشود اين نهضت به نهضت بزرگ اسلامي و آن نهضت ولي عصر(ع) هست».5
«ان شاءالله اسلام را آن طور كه هست در اين مملكت پياده كنيم و مسلمين جهان نيز اسلام را در ممالك خودشان پياده كنند... و زور و ظلم و جور از دنيا برطرف بشود و مقدمه باشد براي ظهور ولي عصر ـ ارواحنا له الفداء ـ ».6
«خداوندا بر ما منت بنه و انقلاب اسلامي ما را مقدمه فروريختن کاخ‌هاي ستم جباران و افول ستاره عمر متجاوزان در سراسر جهان گردان و همه ملت‌ها را از ثمرات و برکات وراثت و امامت مستضعفان برخوردار فرما».7
«خداوند همه ما را از قيدهاي شيطاني رها فرمايد تا بتوانيم اين امانت الهي را به سر منزل مقصود برسانيم و به صاحب امانت، حضرت مهدي موعود ـ ارواحنا لمقدمه الفداء ـ رد كنيم».8
3-1. حكومت جهاني اسلام، هدف اصلي انقلاب اسلامي
حضرت امام خميني(ره) در سراسر دوران مبارزه هرگز هدف خود را در از بين بردن استبداد داخلي و مبارزه با استعمار خارجي در كشور ايران محدود نكرده بود. ايشان در پي گسترش حاكميت اسلام در سراسر جهان و كوتاه كردن دست ابرقدرت‏ها از همه كشورهاي اسلامي بود. ايشان، حركت خود را در راستاي قيام جهاني موعود(ع) مي‏ديد و انقلاب اسلامي ايران را مقدمه‏اي براي انقلاب عظيم مهدوي ارزيابي مي‏كرد. از همين رو، تشكيل حكومت اسلامي در ايران هيچ گاه سبب نمي‏شد ايشان از حركت باز ايستد و حكومت جهاني مهدي موعود را به فراموشي سپارد:
«[...] جنبشي كه از طرف مستضعفان و مظلومان جهان عليه مستكبران و زورمندان شروع شده و در حال گسترش است، اميد بخش آتيه‏اي روشن است و وعده خداوند تعالي را نزديك و نزديك‏تر مي‏نمايد. گويي جهان مهيّا مي‏شود براي طلوع آفتاب ولايت از افق مكّه معظّمه و كعبه آمال محرومان و حكومت مستضعفان. از پانزدهم خرداد 42 كه حكومت مستكبران جبار در اين سرزمين به اوج خود رسيده بود و مي‏رفت تا عربده شوم «أنا ربّكم الأعلي» از حلقوم فرعون زمان طنين افكند، تا 22 بهمن 57 كه پايه حكم‏راني جبّاران عصر در اين مرز و بوم فرو ريخت و تخت و تاج دو هزار و پانصد ساله فرعون‏گونه ستم‏شاهي به دست تواناي زاغه‏نشينان و ستمديدگان تاريخ بر باد رفت و طومار تاراج‏گري‏ها و حكم‏فرمايي‏هاي شيطان بزرگ و شيطانك‏هاي وابسته و پيوسته به آن درهم پيچيده شد، ايامي معدود بيش نبود، [... ]ولي تحوّلي كه كمتر از صد سال بعيد به نظر مي‏رسيد با تقدير خداي بزرگ در اين ايّام معدود و ساعات محدود تحقّق يافت و جلوه‏اي از وعده قرآن كريم نورافشاني كرد و چه بسا كه اين تحول و دگرگوني، در مشرق زمين و سپس در مغرب و اقطار عالم تحقق يابد: «وليس من الله‏ بمستنكر» كه دهر را در ساعتي بگنجاند و جهان را به مستضعفان، اين وارثان ارض بسپارد و آفاق را به جلوه الهي ولي الله‏ الأعظم، صاحب العصر ـ أرواحنا له الفداء ـ روشن فرمايد و پرچم توحيد و عدالتي الهي را در عالم بر فراز كاخ‏هاي سپيد و سرخ مراكز ظلم و الحاد و شرك به اهتزاز درآورد. «و ما ذلك علي الله‏ بعزيز».9
امام راحل با ژرف‏انديشي تمام و با پشتوانه عظيم اعتقاد به انقلاب جهاني حضرت حجت(ع)، مسئولان نظام را از اينكه تنها به ايران بينديشند، برحذر داشت و فرمود:
«مسئولان ما بايد بدانند كه انقلاب ما محدود به ايران نيست. انقلاب مردم ايران، نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچم‏داري حضرت حجّت ـ ارواحنا له الفداء ـ است كه خداوند بر همه مسلمانان و جهانيان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد، مسائل اقتصادي و مادي اگر لحظه‏اي مسئولين را از وظيفه‏اي كه بر عهده دارند، منصرف كند، خطري بزرگ و خيانتي سهمگين را به دنبال دارد. بايد دولت جمهوري اسلامي تمامي سعي و توان خود را در اداره هر چه بهتر مردم بنمايد و اين بدان معنا نيست كه آنها را از اهداف عظيم انقلاب كه ايجاد حكومت جهاني اسلام است، منصرف كند».10
از اين رهنمود به خوبي استفاده مي‏شود كه امام خميني(ره)، تشکيل حکومت جهاني اسلام را يکي از مهم‌ترين اهداف انقلاب اسلامي مي‏دانست. از همين رو، معتقد بود كه مسئولان نظام جمهوري اسلامي بايد همه تلاش خود را براي ايجاد اين حکومت به کار برند و متوجه باشند پرداختن به برنامه‏هاي توسعه، حتي يك لحظه، آنها را از اين هدف بزرگ بازندارد؛ چون غفلت از آن، «خطري بزرگ و خيانتي سهمگين را به دنبال دارد».

2. مباني نظريه
 

ضرورت زمينه‌سازي براي ظهور امام مهدي(ع) بر مباني متعددي استوار است که در اينجا به برخي از آنها اشاره مي‌کنيم:
1-2. نياز هميشگي به حجت
در اعتقاد اسلامي، بشر همواره نيازمند هدايتگر است. به همين دليل، از ابتداي آفرينش انسان تاكنون هيچ‏گاه جهان از پيامبران و امامان هدايتگري كه حجت‏هاي خدا بر بندگانش هستند، خالي نبوده است. بر اساس اين اعتقاد، اگر بر روي كره زمين تنها دو نفر باقي مانده باشند، يكي از آنها حجت الهي خواهد بود.11 دانشوران شيعه اين موضوع را تحت عنوان «اضطرار به حجت» (ناگزيري از حجت) مطرح ساخته‏اند.12 امام محمد باقر(ع) دراين‌باره مي‏فرمايد:
«به خدا سوگند، خداوند از روزي كه آدم(ع) قبض [روح] شد، هيچ سرزميني را از پيشوايي كه [مردم] به وسيله او به سوي خدا هدايت مي‏شوند، خالي نگذاشته است. اين پيشوا، حجت خدا بر بندگانش است و هرگز زمين بدون امامي كه حجت خدا بر بندگانش باشد، باقي نمي‏ماند».13
امام صادق(ع) نيز در همين زمينه مي‏فرمايد:
«تا زماني كه زمين پابرجاست، در آن براي خداي تعالي حجتي است كه حلال و حرام را [به مردم] مي‏شناساند و [آنها را] به راه خدا فرامي‏خواند. حجت خدا از روي زمين برداشته نمي‏شود مگر تا چهل روز پيش از برپايي رستاخيز. پس آن‏گاه كه حجت خدا برداشته شد، در توبه بسته مي‏شود و ايمان كسي كه پيش از برداشته شدن حجت ايمان نياورده است، براي او سودي نخواهد داشت».14
نياز هميشگي به حجت‏هاي الهي ريشه در اين واقعيت دارد كه آدمي براي پيمودن مسير هدايت و دست يافتن به حقيقت هستي همواره نيازمند راهنمايي انسان‏هاي شايسته‏اي است كه از سوي خداي متعال به اين منظور برگزيده شده و رسالت هدايت و راهبري آدميان را برعهده گرفته‏اند.
پرسشي كه در اينجا ممكن است مطرح شود اين است كه با وجود كتاب‏هاي آسماني چه نيازي به اين انسان‏هاي برگزيده وجود دارد؟ در پاسخ اين پرسش بايد گفت: اولاً كتاب‏هاي آسماني خود نيازمند مفسر و مبيّن هستند و ثانيا اين كتاب‏ها بدون وجود حجت‏هاي الهي دچار تحريف و تبديل يا تأويل و تفسيرهاي بي‏اساس مي‏شوند تا آنجا كه حق بر مردم مشتبه شده و انسان‏ها بيش از پيش دچار سردرگمي مي‏گردند. ازاين‏رو، همواره بايد در كنار كتاب‏هاي آسماني انسان‏هاي برگزيده‏اي به عنوان مفسر و مبين كلام خدا وجود داشته باشد.
قرآن كريم نيز به اين واقعيت توجه كرده و رسول گرامي اسلام(ص) را عهده‏دار تبيين و توضيح آنچه بر مردم نازل شده، قرار داده است:
«و أنزلنا إليك الذّكر لتبيّن للنّاس ما نزّل إليهم و لعلّهم يتفكّرون؛15 و اين قرآن را به سوي تو فرود آورديم تا براي مردم آنچه را به سوي ايشان نازل شده است توضيح دهي، و اميد كه آنان بينديشند».
بديهي است، پس از رسول خدا(ص) هم بايد همواره كساني وجود داشته باشند كه با تبيين و تفسير قرآن مردم را در پيمودن طريق هدايت ياري و آنها را از افتادن به راه‏هاي انحرافي حفظ كنند.
از برخي مناظره‏هاي ياران امامان معصوم(ع) با مخالفان خود كه محتواي آنها به تأييد امامان رسيده است، نيز مي‏توان به چرايي نياز هميشگي بشر به حجت‏هاي الهي پي برد. گزارش يكي از اين مناظره‏ها را مرور مي‏كنيم:
«منصور بن حازم گويد: به امام صادق(ع) عرض كردم: همانا خدا برتر و بزرگوارتر از اين است كه به آفريدگانش شناخته شود، بلكه آفريدگان به خدا شناخته مي‏شوند. [آن حضرت] فرمود: راست گفتي. عرض كردم: كسي كه بداند براي او پروردگاري است سزاوار است كه بداند براي آن پروردگار خشنودي و خشم است و خشنودي و خشم او جز به وسيله وحي يا فرستاده او شناخته نمي‏شود. كسي كه بر او وحي نازل نمي‏شود بايد كه در جست‏وجوي پيامبران باشد و چون ايشان را بيابد بداند كه ايشان حجت خدايند و اطاعتشان لازم است.
من به مردم (سنيان) گفتم: آيا شما مي‏دانيد كه رسول خدا(ص) حجت خدا بر آفريدگانش بود؟ گفتند: آري. گفتم: هنگامي كه رسول خدا(ص)درگذشت حجت خدا بر آفريدگانش كيست؟ گفتند: قرآن. [گفتم:] من در قرآن نظر كردم و ديدم مرجئه،16 قدريه17 و [حتي] زنديقي18 كه به آن ايمان ندارد، در مناظره براي غلبه بر ديگران به آن استدلال مي‏كنند، پس دانستم كه قرآن بدون قيّم (برپادارنده) حجت نيست و هر چه آن برپا دارنده درباره قرآن بگويد، حق است. آن‏گاه به ايشان گفتم: برپادارنده قرآن كيست؟ گفتند: ابن مسعود قرآن را مي‏دانست، عمر هم مي‏دانست، حذيفه هم مي‏دانست. گفتم: تمام قرآن را؟ گفتند: نه، [گفتم:] من كسي را جز علي(ع) نديدم كه بگويد همه قرآن را مي‏داند. و هنگامي كه در ميان مردم چيزي رخ مي‏داد كه [همه در پاسخ آن در مي‏ماندند و به هر كس مراجعه مي‏كردند] مي‏گفت: نمي‏دانم [تنها او بود] كه مي‏گفت: مي‏دانم. پس گواهي مي‏دهم كه علي(ع)برپادارنده قرآن، [امام] مفترض الطاعـ[ و حجت بر مردم پس از رسول خدا(ص) بود. هر آنچه او درباره قرآن بگويد حق است. آن‏گاه حضرت فرمود: خدايت رحمت كند».19
از اين مناظره نيز مي‏توان دريافت كه كتاب الهي به تنهايي براي هدايت بشر كافي نيست و همواره بايد در ميان مردم كسي كه آشنا به كتاب خداست حضور داشته باشد تا با تبيين و تفسير آن كتاب، راه هدايت را به انسان‏ها نشان دهد.
نياز هميشگي انسان به حجت خدا يا به تعبير کتاب‌هاي روايي «اضطرار به حجت»، چنانکه گفته شد، به دليل نقش‌هاي بي‌بديل حجت‌هاي الهي در هدايت و رشد کمال انسان است. حجت‌هاي الهي در اعتقاد شيعه واليان امر، راهنمايان به سوي خدا، جايگاه‌هاي علم الهي، مفسران وحي، پايه‌هاي توحيد، مايه‌هاي ثبات و پايداري جهان، وسيله‌هاي نجات و رستگاري امت، معيارهاي تشخيص حق و باطل، بيان کننده حلال و حرام الهي و ... مي‌باشند.20
البته نبايد از نظر دور داشت كه در برخي روايات به امكان بهره‌مندي مردم از حجت‌هاي الهي در زمان غيبت سخن به میان آمده است، همچنان‌كه مردم از خورشيد پشت ابر هم بهره‌مند مي‌شوند. ولي روشن است كه هرگز بهره‌مندي از حجت‌هاي الهي در زمان غيبت مانند بهره‌مندي مستقيم از آنها نيست.
2ـ2. نقش مردم در غيبت و استمرار آن
يکي ديگر از مباني نظريه لزوم زمينه‌سازي براي ظهور امام مهدي(ع) توجه به نقش مردم در غيبت و استمرار آن است. براي روشن شدن اين نقش برخي از اموري را که در روايات از آنها به عنوان فلسفه غيبت ياد شده است، بررسي مي‌کنيم:
الف)ستم پيشه بودن انسان‏ها
از برخي روايات چنين برمي‏آيد كه علت يا فلسفه غيبت، ستم‏پيشه بودن انسان‏ها بوده است. در روايتي كه از امام علي(ع)نقل شده، در اين زمينه چنين آمده است:
«بدانيد كه زمين از حجت خداي عز و جل خالي نمي‏ماند، ولي گاهي خداوند به دليل ستم و اسرافي كه آفريدگان بر خودشان روا مي‏دارند، حجتش را از آنها مخفي مي‏دارد».21
اين موضوع براي هر پژوهشگر تاريخ زندگاني ائمه دوازده‏گانه شيعه(ع) مسلّم است كه هر چه از عصر امام علي(ع)بيشتر فاصله مي‏گيريم، ميزان حضور امامان معصوم در متن وقايع جامعه كاهش مي‏يابد. فشار و تهديدهاي خلفاي جور از يك سو و نااهلي مردم زمانه از سوي ديگر نيز سبب مي‏شود كه روز به روز از تعداد ياران باوفا گرداگرد ائمه عصر كم شود و در نتيجه، ايشان، خود را در غربت و تنهايي بيشتري احساس كنند. به بيان ديگر، جامعه اسلامي روز به روز شايستگي خود را براي پذيرش امام معصوم بيشتر از دست داد تا جايي كه هر چه به عصر غيبت صغرا نزديك‏تر مي‏شويم، از ارتباط مستقيم ائمه با مردم و حضور عملي ايشان در جامعه كاسته مي‏شود.
اين نكته در زندگاني امام هادي(ع) و امام عسكري(ع) به خوبي مشهود است. امام هادي(ع) حدود سي سال پيش از ميلاد امام عصر(ع)، رفته رفته ارتباط خود را با مردم زمان خويش كم كرد و جز با شمار اندكي از ياران خاص خود تماس نمي‏گرفت. امام عسكري(ع)نيز در عصر خود بيشتر با نامه‏نگاري با ياران خود ارتباط برقرار مي‏كرد و بسياري از امور شيعيان خود را از طريق نمايندگان و وكيلان خويش حل و فصل مي‏كرد و كمتر با آنها به طور مستقيم روبه‏رو مي‏شد. البته شايد بتوان در پيش گرفتن اين سيره از سوي اين دو امام بزرگوار را اقدامي در جهت زمينه‏سازي براي غيبت امام مهدي(ع) تفسير كرد، ولي با در نظر گرفتن شرايط كلي جامعه اسلامي در آن روزگار، اين موضوع كه آن بزرگواران به دليل نااهلي مردم زمانه در غربت و تنهايي به سر مي‏بردند، چندان دور از ذهن نيست.
براي روشن‏تر شدن اين موضوع، عبارتي را كه مسعودي در «إثبات الوصيـ[» آورده است، نقل مي‏كنيم:
روايت شده كه ابوالحسن عسكري [امام هادي(ع)] خود را از بسياري از شيعيان پوشيده مي‏داشت و جز تعداد اندكي از ياران خاص آن حضرت، ايشان را نمي‏ديدند و هنگامي كه امر [امامت] به ابومحمد [امام حسن عسكري(ع)] منتقل شد، ايشان چه با ياران خاص خود و چه با مردم عادي از پشت پرده سخن مي‏گفت مگر هنگامي كه آن حضرت براي رفتن به دارالخلافه از خانه خارج مي‏شد. اين شيوه تنها از سوي آن امام و پيش از ايشان از سوي پدرشان در پيش گرفته شد تا مقدمه‏اي براي غيبت صاحب الزمان باشد و مردم با اين شيوه خو بگيرند و غيبت را انكار نكنند.22
بعضي تاريخ‏نگاران، كلام مسعودي را مبالغه‏آميز توصيف كرده‏اند،23 ولي در مجموع، از اين كلام و به قرينه ديگر اسناد تاريخي مي‏توان استناد كرد كه ارتباط امام هادي و امام عسكري(ع) با جامعه بسيار كاهش يافته بود و آن دو امام بر شيوه ائمه پيش از خود نبودند و ارتباط چنداني با مردم نداشتند.
بنابراين، مي‏توان گفت چون ميان قابليت‏ها و شايستگي‏هاي ذاتي مردم براي پذيرش امام معصوم(ع) و ميزان حضور امام در جامعه، ارتباط متقابلي وجود دارد، به هر اندازه كه جامعه شايستگي خود را از دست دهد و از ارزش‏هاي الهي فاصله بگيرد، امام معصوم نيز كه يكي از تجليات رحمت الهي به شمار مي‏آيد، از جامعه فاصله مي‏گيرد و از حضور خود در جامعه مي‏كاهد؛ زيرا رحمت الهي در جايي فرود مي‏آيد كه سزاوار رحمت باشد.
در قرآن كريم مي‏خوانيم:
«ذلك بأنّ الله لم‏يك مغيّرا نعمةً أنعمها علي قومٍ حتّي يغيرّوا ما بأنفسهم...؛ اين [كيفر] بدان سبب است كه خداوند، نعمتي را كه بر قومي ارزاني داشته است، تغيير نمي‏دهد مگر آنكه آنان آنچه را در دل دارند، تغيير دهند..».24
به بيان ديگر، به مصداق قاعده يادشده كه قرآن كريم بيان مي‏دارد. آن‏گاه كه جامعه اسلامي دگرگون شد و مسلمانان از نظر دروني تغيير يافتند و ارزش‏هاي الهي خود را از دست دادند، خداوند نيز نعمت وجود امام معصوم(ع) در ميان مردم را كه از بزرگ‏ترين نعمت‏هاي الهي به شمار مي‏آيد، از آنها گرفت و امام از ديدگان مردم پنهان شد. شاهد بر اين مدعا روايتي است كه از امام باقر(ع) نقل شده و در آن آمده است: «هنگامي كه خداوند از آفريدگانش خشمگين شود، ما [اهل بيت ]را از مجاورت با آنها دور مي‏سازد».25 آن حضرت در جايي ديگر مي‏فرمايد:
«هرگاه خداوند مجاورت قومي را براي ما نپسندد، ما را از ميان ايشان بيرون مي‏برد».26
باشد تا با گذشت سال‏ها، مردم به خسارت بزرگي كه از ناحيه نبود معصوم در ميان خود متحمل شده‏اند، پي ببرند و بار ديگر آماده پذيرش نعمت بزرگ الهي؛ يعني حضور مستمر امام معصوم(ع) در جامعه شوند.
ب)نبود ياران وفادار براي امام
از روايات متعددي استفاده مي‏شود كه استمرار غيبت امام مهدي(ع) و ظهور نكردن آن حضرت، به دليل يافت نشدن ياران وفادار به تعداد لازم؛ يعني سيصد و سيزده نفر است كه از آن جمله مي‏توان به روايت نقل شده از امام موسي كاظم(ع) اشاره كرد. در اين روايت، ايشان خطاب به يكي از ياران خود مي‏فرمايد:
«...اي پسر بكير! من به تو سخني را مي‏گويم كه پدران من نيز پيش از من آن را بر زبان رانده‏اند و آن اين است كه اگر در ميان شما به تعداد كساني كه در جنگ بدر [با پيامبر اكرم(ص) ] بودند، [ياران مخلص] وجود داشت، قيام‏كننده ما [اهل بيت] ظهور مي‏كرد».27
اين موضوع از روايتي نيز كه نعماني آن را در كتاب خود، از امام صادق(ع) نقل كرده است، استفاده مي‏شود:
«يكي از ياران امام صادق(ع) بر آن حضرت وارد شد و عرضه داشت: فدايت گردم؛ به خدا سوگند، من تو را دوست مي‏دارم و هر كس كه تو را دوست دارد، دوست دارم. اي آقاي من! چه‏قدر شيعيان شما فراوانند! آن حضرت فرمود: آنان را بشمار. عرض كرد: بسيارند. آن حضرت فرمود: آنها را مي‏تواني بشماري؟ عرض كرد: آنها از شمارش بيرونند. حضرت ابوعبدالله [امام صادق](ع)فرمود: ولي اگر آن شماره‏اي كه توصيف شده است؛ يعني سيصد و اندي تكميل مي‏شد، آنچه در پي آنيد، رخ مي‏داد..».28
امام جواد(ع) در روايتي پس از معرفي قائم آل محمد(ع) بر اين نكته تصريح مي‏كند كه فراهم شدن تعداد مشخص از ياران آن حضرت (سيصد و سيزده نفر) شرط تحقق ظهور است. ازاين روايت نيز مي‏توان استفاده كرد كه استمرار غيبت به دليل نبود تعداد مورد نياز ازياران وفادار است:
«او همان كسي است كه زمين برايش در هم پيچيده مي‏شود و هر سختي برايش هموار مي‏گردد [و] ياران او به تعداد اهل بدر ـ سيصد و سيزده نفر ـ از اطراف زمين به گرد او جمع مي‏شوند و اين همان سخن خداي عزّ و جلّ است كه فرمود: «هر كجا باشيد، خداوند همگي شما را [به سوي خود باز] مي‏آورد. در حقيقت، خدا بر همه چيز تواناست».29 پس هنگامي كه اين تعداد از اهل اخلاص جمع شدند، خداوند امر او را آشكار مي‏كند و آن‏گاه كه ده هزارنفر براي او كامل شد، به اذن خداي عزّ و جلّ خروج مي‏كند».30
گفتني است شيخ مفيد(ره) نيز در يكي از رساله‏هاي خود بر اين موضوع تأكيد مي‏كند كه فراهم نبودن تعداد مورد نياز از ياران برگزيده، يكي از دلايل استمرار غيبت است. او مي‏نويسد:
«در مجلس يكي از رؤسا حاضر شدم، بحثي در امامت مطرح و به گفت‏وگو درباره غيبت [امام زمان(ع)] منجر شد. صاحب آن مجلس گفت: «آيا شيعه از جعفر بن محمد(ع) روايت نمي‏كند كه: اگر به تعداد اهل بدر ـ سيصد و اندي نفر ـ براي امام جمع شوند، خروج با شمشير بر ايشان واجب مي‏گردد؟» گفتم: اين حديث روايت شده است. گفت: ما يقين داريم كه تعداد شيعيان در اين زمان چندين برابر تعداد اهل بدر هستند، پس چه‏طور با وجود روايت ياد شده، غيبت براي امام جايز مي‏باشد؟ در پاسخ او گفتم: هر چند تعداد شيعيان در اين زمان چندين برابر تعداد اهل بدر است و اگر به تعداد جماعت اهل بدر، اجتماع كنند، ديگر امام نمي‏تواند تقيه كند و ظهور بر او واجب مي‏شود، ولي در اين زمان هنوز اين تعداد با ويژگي‏ها و صفاتي كه در اهل بدر وجود داشت، محقق نشده است؛ زيرا لازم است كه اين جماعت در ويژگي‏هايي چون شجاعت، صبر بر مرگ، اخلاص در جهاد، ترجيح آخرت بر دنيا، پيراستگي باطني از عيوب و سلامتي عقلي سرآمد باشند و در هنگام كارزار سستي و درنگ نورزند... و همه شيعيان اين ويژگي‏ها را ندارند. اگر خداوند تعالي مي‏دانست كه در ميان آنها اين تعداد افراد با ويژگي‏هاي يادشده وجود دارد، قطعا امام(ع) ظهور مي‏كرد و بعد از اجتماع اين افراد به اندازه يك چشم برهم زدن هم غايب نمي‏شد، ولي روشن است كه واقعيت اين‏گونه نيست و ازاين‏رو، غيبت بر امام رواست.31
ج) آماده نبودن جوامع بشري
امام عصر(ع) در يكي از توقيع‏هاي خود مطلبي را بيان مي‏كنند كه شايد بتوان از آن استفاده كرد كه علت استمرار غيبت آماده نبودن جوامع بشري، به طور عام، و جوامع شيعي، به طور خاص، است. آن حضرت مي‏فرمايد:
«اگر شيعيان ما كه خداوند توفيق طاعتشان دهد، در راه ايفاي پيماني كه بر دوش دارند، هم‏دل مي‏شدند، ميمنت ديدار ما از ايشان به تأخير نمي‏افتاد و سعادت ديدار ما زودتر نصيب آنان مي‏گشت؛ ديداري بر مبناي شناختي راستين و صداقتي از آنان نسبت به ما».32
برخي فقيهان و متكلمان بزرگ شيعه نيز اين موضوع را كه علت غيبت، فراهم نبودن زمينه براي ظهور و آماده نبودن جوامع بشري است، تأييد كرده‏اند كه از آن جمله مي‏توان به شيخ طوسي و خواجه نصيرالدين طوسي(ره) اشاره كرد.
شيخ طوسي هنگام بحث از حكمت و سبب غيبت، ابتدا به شرح ديدگاه خود در اين زمينه پرداخته است و پس از بحث و بررسي‏هاي مفصل مي‏نويسد:
«به طور قطع مي‏توان گفت علت غيبت امام ترس او از كشته شدن به دست ظالمان و باز داشتن آن حضرت از تصرف در اموري است كه تدبير و تصرف در آنها به دست او سپرده شده بود. پس هنگامي كه بين امام و مقاصد او مانع ايجاد شود، لزوم قيام به امامت ساقط مي‏گردد و هنگامي كه امام بر جان خود بيمناك شود، واجب است كه نهان‏زيستي را پيشه خود سازد و از ديده‏ها پنهان شود. هم‏چنان‏كه پيامبر ـ درود و سلام خدا بر او و خاندانش باد ـ يك‏بار در شعب و بار ديگر در غار از ديده‏ها پنهان شد و اين تنها به دليل بيم از خطرهايي بود كه جان او را تهديد مي‏كرد».33
آن‏گاه در پاسخ به اشكال‏هايي كه ممكن است به مقايسه غيبت پيامبر اسلام(ص) با غيبت امام عصر(ع) گرفته شود، مي‏نويسد:
«في‏الجمله بر خداي تعالي واجب است امام را به گونه‏اي تقويت كند كه براي او امكان قيام فراهم شود و دست او باز گردد. اين موضوع به وسيله فرشتگان و آدميان امكان‏پذير مي‏شود. حال اگر خداوند اين كار را به وسيله فرشتگان انجام نداد، مي‏فهميم كه در اين كار مفسده‏اي بوده است. بنابراين واجب مي‏شود كه اين كار به وسيله آدميان انجام پذيرد. پس اگر انسان‏ها اين كار را انجام ندادند، به خود آنها برمي‏گردد، نه خداي تعالي. با اين بيان همه اشكال‏هاي از اين جنس باطل مي‏شود. پس همان‏گونه كه براي پيامبر ـ درود و سلام خداوند بر او و خاندانش باد ـ جايز بود در صورت نياز و به دليل بيم از ضرر از ديدگان مخفي شود و آثار و پي‏آمدهاي اين مخفي شدن هم به كساني كه ايشان را وادار به اين كار كردند، برمي‏گشت، امام نيز مي‏تواند از ديدگان مخفي شود [و آثار و پي‏آمدهاي آن هم برعهده عوامل مخفي شدن آن حضرت است]».34
از اين بيان شيخ طوسي به خوبي روشن مي‏شود كه علت اصلي استمرار غيبت امام عصر(ع) فراهم نشدن زمينه ظهور ايشان توسط آدميان بوده است. خواجه نصيرالدين طوسي نيز در اين زمينه مي‏فرمايد:
«[وجود] امام لطف35 است. پس واجب است كه او را نصب كند تا [بدين وسيله] غرض او [از خلقت] حاصل شود. وجود امام لطف است و تصرف او [در جامعه و اجراي احكام الهي] لطفي ديگر، و عدم تصرف او از [ناحيه] ماست».36
شارح «تجريد الإعتقاد» در شرح اين سخن خواجه مي‏نويسد:
«خواجه فرمود: «و عدمه منّا» يعني تصرف نكردن امام(ع) از ناحيت ماست؛ چون لطف از طرف خدا آن است كه امام را معين فرمايد و بشناساند و لطفي كه بر مكلفان واجب است آن است كه هر يك او را به ديگران بشناساند و ادله امامت او را بگويد و هيچ كس مانع تصرف و تعليم و تبليغ سخنان او نشود و اين امور كه بر مردم واجب بود و نكردند موجب عدم تصرف او شد. نظير آن است كه خدا به هر كس دست و پا و چشم و گوش داد براي معيشت و از اينكه بداند ظالمي دست و پاي او را خواهد بست و مانع ديدن و شنيدن او خواهد شد، از دادن دست و پا و چشم و گوش دريغ نخواهد فرمود».37
بر اساس مطالب ياد شده به صراحت مي‏توان براي مردم در پيش افتادن ظهور و تحقق آن نقش قائل شد و گفت حضور مجدد امام معصوم(ع) در جامعه مشروط به آن است كه انسان‏ها راه صلاح و رستگاري را در پيش گيرند؛ ستمي را كه در حق امامان معصوم روا داشته‏اند جبران كنند؛ به وظايف و تكاليفي كه دربرابر امام عصر(ع) دارند، عمل نمايند و با انجام اقدام‏هاي فرهنگي و اجتماعي زمينه را براي بازگشت امام به صحنه جامعه فراهم سازند.38
3-2. وظايف منتظران
يكي از وظايفي كه به تصريح روايات، در دوران غيبت بر عهده شيعيان و منتظران فرج قائم آل محمد(ع) است، كسب آمادگي‏هاي نظامي و فراهم كردن تسليحات مناسب هر عصر براي ياري امام غايب است. در روايتي كه نعماني از امام صادق(ع) نقل كرده، آمده است:
«هر يك از شما بايد براي خروج حضرت قائم(ع) [سلاحي] آماده كند، هر چند يك تير باشد. خداي تعالي هر گاه بداند كسي چنين نيتي دارد، اميد آن است كه عمرش را طولاني كند تا آن حضرت را درك كند و از ياران و همراهانش قرار گيرد».39
در روايت ديگري، شيخ كليني از امام ابوالحسن موسي كاظم(ع) نقل مي‏كند:
«... هر كس اسبي را به انتظار امر ما نگاه دارد و به سبب آن، دشمنان ما را خشمگين سازد، در حالي كه او منسوب به ماست، خداوند روزي‏اش را فراخ گرداند، به او شرح صدر عطا كند، او را به آرزويش برساند و در رسيدن به خواسته‏هايش ياري كند».40
همچنين شيخ كليني از ابوعبدالله جعفي، روايتي را نقل مي‏كند كه توجه به مفاد آن سودمند است:
«حضرت ابوجعفر محمد بن علي (امام‏باقر)(ع) به من فرمود: منتهاي زمان مرابطه (مرزداري)41 نزد شما چند روز است؟ عرضه داشتم: چهل روز. فرمود: ولي مرابطه ما مرابطه‏اي است كه هميشه هست...».42
علامه مجلسي در شرح اين فرمايش امام مي‏فرمايد:
«بر شيعيان واجب است كه خود را بر اطاعت امام برحق و انتظار فرج او ملتزم سازند و براي ياري‏اش آماده باشند».43
شيخ محمد حسن نجفي نيز در كتاب «جواهرالكلام» در شرح اين روايت مي‏فرمايد:
«مرابطه در اين روايت به معناي اراده انتظار فرج در تمام ساعات شبانه‏روز است، همچنان‏كه در بعضي از روايات نيز به اين معنا اشاره شده است، نه مرابطه مصطلح در فقه».44
شايد بتوان گفت كلام صاحب جواهر نيز در نهايت به همان كلام مجلسي برمي‏گردد كه فرمود: مرابطه در اين روايت به معناي آمادگي براي ياري امام منتظر است.
رمز اينكه شيعه بايد هر لحظه آماده ياري امام خود باشد، اين است كه زمان ظهور مشخص نيست و هر آن‏كه اراده خداوند تعلق گيرد، ممكن است ظهور رخ دهد. بنا براين، شيعيان بايد همواره در حال آماده‏باش به سر برند تا در زمان ضرورت، به فرمان امام خود براي مقابله با مستكبران و ستم‏كاران جهان به پا خيزند.
با نگاهي به تاريخ شيعه مي‏توانيم به عمق باور مردم به موضوع ظهور و آمادگي هميشگي آنها براي اين موضوع پي ببريم. ابن بطوطه در سفرنامه خود مي‏نويسد:
«ندبه شيعيان حِلّه براي امام زمان: ... در نزديكي بازار بزرگ شهر، مسجدي قرار دارد كه بر در آن، پرده حريري آويزان است و آنجا را «مسجد صاحب‏الزمان» مي‏خوانند. شب‏ها پيش از نماز عصر، صد مرد مسلح با شمشيرهاي آخته ... اسبي يا استري زين كرده مي‏گيرند و به سوي مسجد صاحب‏الزمان روانه مي‏شوند. پيشاپيش اين چارپا، طبل و شيپور و بوق زده مي‏شود. ساير مردم در طرفين اين دسته حركت مي‏كنند و چون به مسجد صاحب‏الزمان مي‏رسند، در برابر در ايستاده و آواز مي‏دهند كه: «بسم‏الله‏، اي صاحب‏الزمان، بسم‏الله‏ بيرون آي كه تباهي روي زمين را فراگرفته و ستم فراوان گشته. وقت آن است كه برآيي تا خدا به وسيله تو، حق را از باطل جدا گرداند...». و به همين ترتيب، به نواختن بوق و شيپور و طبل ادامه مي‏دهند تا نماز مغرب فرا رسد... ».45
بايد توجه داشت كه شيوه آمادگي براي ظهور، به شرايط زمان و مكان بستگي دارد و اگر در بعضي روايات، از آماده كردن اسب و شمشير براي ظهور وليّ امر(ع) سخن به ميان آمده و براي آن، فضيلت بسيار شمرده شده است، به اين معنا نيست كه اينها موضوعيت دارند. با قدري تأمل روشن مي‏شود كه ذكر اين موارد تنها به عنوان تمثيل و بيان لزوم آمادگي رزمي براي ياري آخرين حجت حق است. در اين عصر بر شيعيان لازم است كه با فراگرفتن فنون رزمي و مسلح شدن به تجهيزات نظامي روز، خود را براي مقابله با دشمنان قائم آل محمد(ع) آماده سازند. در حال حاضر، به دليل حاكميت دولت شيعي و حكومت فقيه جامع‏الشرايط بر سرزمين اسلامي ايران، اين وظيفه در درجه اول بر عهده حكومت اسلامي است كه در هر زمان، نيروي مسلح كشور را در بالاترين حد آمادگي نظامي قرار دهد تا به فضل خدا در هر لحظه كه اراده الهي بر ظهور منجي بشر، حضرت مهدي ـ عجّل الله‏تعالي فرجه ـ قرار گرفت، بتوانند به بهترين صورت در خدمت آن حضرت باشند.
امام خميني(ره) با وسعت ديدي كه داشت، «كسب آمادگي براي ظهور» را بسيار فراتر از آنچه گفته شد، مطرح مي‏كرد و معتقد بود كه بايد از هم اكنون براي گسترش قدرت اسلام در جهان تلاش كنيم تا زمينه ظهور چنان‏كه بايد، فراهم شود.

پي نوشت ها :
 

1. صحيفه نور، ج 7، ص 255.
2. همان، ج 20، ص 198.
3. همان، ج، 16، ص 88.
4. همان، ج 15، ص 75.
5. همان، ج 12، ص 175.
6. همان، ج 15، ص 170.
7. همان، ج 20، ص 118.
8. همان، ج 19، ص 11.
9. همان، ج 18، صص 11 و 12.
10. همان، ج 21، ص 108.
11.ر.ک: محمدبن يعقوب کليني، الكافي، ج 1، ص 179، به نقل از امام صادق (ع).
12. براي مطالعه بيشتر در اين زمينه ر.ك: الكافي، ج 1، كتاب الحجّـ[، باب الإضطرار إلي الحجـ[، صص 168 ـ 174؛ شيخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمـ[، ج 1، باب العلـ[ التي من أجلها يحتاج إلي الإمام(ع)، صص201 ـ 210؛ محمدبن ابراهيم نعماني كتاب الغيبـ[ ، باب 9، صص 139 و 140؛ محمد باقر مجلسي بحار الأنوار، ج 23، باب الاضطرار الي الحجـ[ و أنّ الأرض لاتخلو من حجـ[، صص 1 ـ 56.
13. الكافي، ج 1، صص 178 و 179، ح 8 .
14. كمال الدين و تمام النعمـ[، ج 1، ص 229، ح 24؛ بحار الأنوار، ج 23، ص 41، ح 78.
15. سوره نحل (16)، آيه 44.
16. پس از شهادت حضرت علي (ع) و روي كار آمدن بني‏اميه، توده مردم كه معروف به سواد اعظم شدند، در برابر خوار ج كه نه امامت حضرت علي(ع) و نه خلافت معاويه را قبول داشتند و نيز در مقابل شيعيان علي(ع) كه معتقد به امامت وي بودند، فرقه جديدي را تشكيل دادند كه «مرجئه» خوانده مي‏شوند.
براي تسميه اين فرقه چند وجه ذكر كرده‏اند: نخست آنكه، اين فرقه نيت و عقيده را اصل شمردند و گفتار و كردار را بي‏اهميت دانستند. دوم آنكه، معتقد بودند همان‏گونه كه عبادت كردن با كفر سودي ندارد، گناه كردن هم چيزي از ايمان نمي‏كاهد. سوم آنكه، بعضي از دانشمندان مانند نوبختي «ارجاء» را به معني اميدوار كردن گرفته‏اند؛ زيرا اين فرقه، اهل كباير را با اداي شهادتين از مزيت ايمان نوميد نمي‏ساختند و آنان را كافر نمي‏شمردند و براي همه اميد آمرزش داشتند. «مرجئه» از مخالفان سرسخت خوار ج بودند؛ زيرا خوار ج مي‏گفتند: مسلمان با ارتكاب گناه كبيره كافر مي‏شود، اما «مرجئه» برخلاف آنان عقيده داشتند كه مسلمانان با ارتكاب كبيره از اسلام خار ج نمي‏شود. فرهنگ فرق اسلامي، صص 401 و 402.
17. در زمان بني‏اميه «قدريه» يا «معتزله» ظهور كردند و با فرقه مخالف خود «جبريه» يا «مجبّره» اختلاف داشتند. جبريه معتقد بودند كه بندگان خدا صاحب افعال خود نيستند و خير و شر را به خداوند نسبت مي‏دادند و نسبت آن دو را به انسان امري مجازي مي‏دانستند. برخلاف ايشان معتزله يا قدريه طرفدار قدرت و حريت انسان بودند و آدمي را در كردار و رفتار خويش آزاد مي‏پنداشتند. همان، ص 356.
18. «زنادقه» جمع زنديق است و زنديق در اصطلاح به مسلمان ملحدي گويند كه تفسيرهاي او از نصوص شرعيه قرآن و سنت، موجب گمراهي مسلمانان گردد... . نخستين زنديقان از مواليان ايراني در كوفه و حيره بودند كه خود را به قبايل عرب نسبت داده و عقايد كفرآميز خويش را اشاعه مي‏دادند. همان، صص210و211.
19. الكافي، ج 1، صص 168 و 169، ح 2.
20. ر.ک: شيخ صدوق، الهدايـ[ في الأصول و الفروع، ص 30-38.
21. كتاب الغيبـ[ (نعماني)، ص 141، ح 2.
22. علي بن حسين مسعودي، إثبات الوصيـ[ للإمام علي بن ابي‏طالب، ص 272؛ شيخ عباس قمي، منتهي الآمال، قم، مؤسسه انتشارات هجرت، 1373، ج 2، ص 565 .
23. ر.ك: سيد محمد صدر، تاريخ الغيبـ[ الصغري، ص 223.
24. سوره انفال (8)، آيه 53 .
25. الكافي، ج 1، كتاب الحجـ[، باب في الغيبـ[، ص 343، ح 31.
26. شيخ صدوق، علل الشرايع، ج 1، ص 285، باب 179، ح 2.
27. ابوالفضل علي طبرسي، مشكا\ الأنوار، ص70.
28. كتاب الغيبـ[ (نعماني)، ص 203، ح4.
29. سوره بقره(2)، آيه 148.
30. كمال الدين و تمام النعمـ[، ج 2، باب 36، ص 378، ح 2.
31. شيخ مفيد، الرسالـ[ الثالثـ[ في الغيبـ[، مندرج در: سلسله مصنّفات الشيخ المفيد، ج 7، صص 11 و 12.
32. بحار الأنوار، ج 53، ص 177، ح 7.
33. كتاب الغيبـ[، ص 90.
34. همان، ص 92.
35. «لطف» در اصطلاح متكلمان اين‌گونه تعريف شده است: «آنچه بنده را به طاعت خدا نزديك مي‏كند و از معصيت دور مي‏سازد، بي‏آنكه به حد اجبار و الزام برسد». سيد محسن خرازي، بدايـ[ المعارف الإلهيـ[ في شرح عقائد الإسلاميه، چاپ سيزدهم: قم، مؤسسه النشر الاسلامي، 1425ه . ق، ج 1، ص 230.
36. ابوالحسن شعراني، ترجمه و شرح كشف المراد علامه حلي، شرح تجريد الإعتقاد (خواجه نصيرالدين طوسي)، ص 507.
37. همان، ص 509.
38. گفتني است برخي از صاحب‏نظران معتقدند نمي‏توان «آماده نبودن اجتماع بشري و عدم لياقتمردم براي پذيرش و بهره‏گيري از نعمت حضور امام معصوم در جامعه و فراهم نبودن تعداد لازم ياران و انصار براي آن حضرت» را از جمله علت‏هاي غيبت برشمرد و بر اين اساس، همه نتايجي را كه بر اين علت بار شد، مردود مي‏دانند. ر.ك: راز پنهاني و رمز پيدايي، صص 249 ـ 264.
39. كتاب الغيبـ[ ( نعماني)، ص 320، ح 10.
40. الكافي، ج 6 ، ص 535 ، ح 1.
41. همان، ج8 ، ص381، ح576 .
42. «مرابطه» چنان‏كه فقيهان در كتاب جهاد گفته‏اند، اين است كه شخص مؤمن براي جلوگيري از هجوم و نفوذ مشركان و كافران در مرزهاي كشور اسلامي يا هر موضعي كه از آن احتمال حمله‏اي عليه مسلمانان مي‏رود، به حال آماده باش و در كمين به سر برد. ر.ك: محمدحسن نجفي، جواهرالكلام في شرح شرايع الإسلام، ج21، ص39. اين عمل در زمان غيبت امام معصوم (ع) مستحب بوده و فضيلت‏هاي بسياري براي آن بر شمرده شده است، چنان‏كه در روايتي كه به طريق اهل سنّت از رسول گرامي اسلام نقل شده، آمده است: «رِباطُ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ خَيْرٌ مِنْ صِيامِ شَهْرٍ وَ قِيامِهِ، وَ إِنْ ماتَ مُرابِطا جَرَي عَلَيْهِ عَمَلُهُ وَ أَجْري عَلَيْهِ رِزْقُهُ وَ أَمِنَ مِنَ الفُتَّانِ؛ يك شبانه‏روز مرابطه (مرزداري) در راه خدا از اينكه شخص يك ماه روزها روزه باشد و شب‏ها به عبادت قيام كند، ثوابش بيشتر است. پس هرگاه در اين راه بميرد، عملي كه انجام داده است، بر او جريان خواهد يافت و روزي‏اش بر او جاري خواهد شد و از فرشته‏اي كه در قبر مرده‏ها را امتحان مي‏كند، ايمن خواهد ماند.» (كنزالعمّال في سنن الأقوال و الأفعال، ج4، ص284، ح10509)
در مورد اينكه حداقل و حداكثر زمان مرابطه چه اندازه است، بايد گفت حداقل زمان مرابطه، سه روز و حداكثر آن چهل روز است؛ زيرا اگر از اين مقدار بيشتر شود، ديگر مرابطه بر آن صدق نمي‏كند و جهاد شمرده مي‏شود. شخص هم از ثواب جهادكنندگان برخوردار مي‏شود. (ر. ك: جواهر الكلام، ج 21، صص 41 و 42).
43. محمد باقر مجلسي، مرآ\ العقول في شرح أخبار آل‏الرسول، ج 26، ص 582 .
44. جواهر الكلام، ج 21، ص 43.
45. ابن بطوطه، سفرنامه، ج 1، ص 272، به نقل از: محمد حكيمي، در فجر ساحل، چاپ نوزدهم: تهران، آفاق، 1375، ص 55؛ براي مطالعه بيشتر در اين زمينه ر.ك: رسول جعفريان، تاريخ تشيع در ايران، ج 2، صص 694 ـ 697 .
 

ماهنامه موعود شماره 108

 

محبوب کن - فیس نما m-r-r@mailfa.org :به ایمیل عکس، مطالب و ...... بفرستید عضو شوید جایزه ببرید.
ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 25 دی 1393برچسب: زمينه‌سازي, براي ظهور,آرمان, انقلاب, اسلامی ,آرمان انقلاب اسلامی,آرمان انقلاب,آرمان اسلامی,سپیدار خبر, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند
 

سپیدار خبر: پروژه آخر الزمان سازي

 

نويسنده: محمد حسين فرح نژاد

 

اصول کلي حاکم بر فيلم هاي آخر الزمان هاليوود

سپیدار خبر: اين روزها تبليغات مسلط در اين « جنگل جهاني» - که به اشتباه « دهکده » ناميده اند - در يد صهيونيان مي باشد که در لباس مسيحيت در خدمت يهودند. يهود ماده گرايي که خالق عالم، آنان را شديدترين دشمنان مؤمنين (1) و حريص ترين مردم به زندگي مادي (2) ناميد . مسيحيت صهيونيستي، اکنون بهترين پوشش براي پنهان شدن زرسالاران يهودي و مسيحي دنيا شده تا بتوانند در پوشش دفاع از آينده دين خدا و زمينه سازي ظهور مسيح اهداف مادي و شهواني خود را تعقيب کنند. مسيحياني که انجيل را فقط به قرائت توراتي و تلمودي مي فهمند و به خاطر ظهور مسيح (ع)، به رژيم غاصب اسرائيل ياري مي رسانند تا دولت الهي اسرائيل (!) را در سيزمين شير و عسل حفظ کند و برتري در جنگ آرماگدون را براي ظهور مسيح (ع) سبب شوند .

اشارتي تاريخي

روزگاري، يهوديان از نظر کليساي مسيحي، قاتلان عيسي (ع) شمرده مي شدند و مثلث شيطاني « يهود ، يهودا و شيطان » مورد لعن مسيحيان بود، اما با نفوذ مزورانه و برنامه ريزي مدبرانه يهوديان دنيا طلب، در طي قرون 14- 16، پروتستانيسم يهود گرا در مسيحيت سر بر آورد (3) و در مقابل کليساي رم قد علم کرد و با همياري ثروتمندان منتقد يهودي و خوانين و پادشاهان محلي مسيحي قدرت طلب، عليه کليسا قيام کرد و سپس از دل پروتستانيسم، پيوريتانيسم يهوديزه متولد شد و با توسعه ي فرهنگ آنگلوساکسون در انگلستان و سپس آمريکا، تمدن اومانيستي معاصر توسط « مسيحيت يهود ديزه » رشد و توسعه يافت و نهايتا ليبرال دموکراسي در قله ي آمال خود قرار داد. (4) در دهه دوم قرن بيستم که قدرت تصوير سينمايي، خود را نماياند، شش استوديوي يهودي « برادران وارنر »، « متروگلدن ماير »، « يونيور سال »، « پارامونت »،« کلميبا » و « فوکس قرن بيستم »، هاليوود را در حومه ي شهر لس آنجلس شکل دادند از آن تاريخ تا کنون، سينماي هاليوود، به ابزاري قوي و جهان شمول تبديل شد که با هدايت تهيه کنندگان و برنامه ريزان يهودي، سوژه هاي موردن نظر خود را انتخاب مي کرد و آگاهانه آن ها را بارور کرده و به فيلم تبديل مي کرد و تأثيرات خود را مي گذاشت .
در ايام جنگ جهاني اين مثلث عوض شد و « نازيسم ، فاشيسم و شيطان »اظلاع سه گانه آن را ساختند و پرو پاگانداي سينمايي عليه حکومت رايش سوم شکل گرفت .
در سال هاي جنگ سرد، مثلث شيطاني باز تعريف شد و « چين ، شوروي و شيطان » سه ظلع آن را ساختند و يهود و يهودا از گناه تاريخي خود تبرئه شدند؛ تا اين که روح خدا در کالبد ملت ايران دميد و به رهبري امام و پشتوانه ي حماسه عاشورا ، انقلاب علوي شکل گرفت که عملا ايرانيان را چون مرداني آهنين، به صف منتظران موعود، وارد کرد. ناگهان ديکتا توري سرمايه که با به راه انداختن جنگ تصنعي بين آمريکا و شوروي سود هاي کلاني به جيب زده بود و در سينما « جنگ ستارگان » را به راه انداخته بود تا « مجتمع هاي صنعتي - نظامي » صهيونيستي حداکثر سود را داشته باشند، از خواب خود خواسته پريد و دوباره تعريفي جديد از مثلث شيطاني ارائه داد ؛« روسيه ، مسلمانان و شيطان ». در سينما هم آثاري چون « مردي که فردا راديد » (5) پديد آمد که بر اساس پيشگويي هاي نوستر آداموس توسط يهودياني چون « اورسون ولز » دو سال پس از پيروز ي انقلاب اسلامي (1981) ساخته شد که در آن به همکاري هسته اي مسلمانان و روس ها و ظهور دجال در بين مسلمين پرداخته بود. با فروپاشي بلوک شرق، خطر کمونيسم در سينما کمتر مورد اشاره قرار مي گرفت و اين بار حتي مثلث تبديل به دو ضلعي (؟!) شده بود و يک خط شيطاني در طول تاريخ رسم مي شد که در لباس جديدي، تمدن غرب را نشانه گرفته است؛ شيطان باستاني در قالب اسلام، خود را ظاهر کرده بود و با فريب مسلمانان، زمينه ي سقوط بشريت (بخوانيد غرب ) را فراهم کرده بود . در سناريوي جديد، مسلمين ، ياران شيطان بودن که از زير خاکستر قرون بر آمده بودند و همچون « گودزيلا » حيات انساني را تهديد مي کردند و فقط دايناسورهايي بزرگتر از خود شان چون « يونگاري » (6) حريف آن ها مي شدند و چون «بيگانه» اي بودند که اگر خونش را هم مي ريختي، سرخي خونش هم اثرات مخرب خود را براي تمدن اومانيستي غرب با محوريت آمريکا داشت (7) و باعث ويراني و فساد مي شد؛ لذا ظهور «بيگانه» ها و«وحشي» ها را همسان پايان يافتن زمانه ي انسان به تصوير کشيدند. ديگر اين « جنگ دنيا ها » آنچنان وسيع شده بود که دامنه ي گسترده اش، آن را به خطري براي همه ي بشر تبديل مي کرد و پايان دوران را در صورت تسلط شياطين مخرب، براي بشر به ارمغان مي آورد؛ پس هاليوود در دشمن سازي اش، نياز داشت اوضاع را آخر الزماني به تصوير بکشد و عطش نياز به منجي را چند برابر کند و منجيان و ابر قهرمانان خود را به رخ عالميان کشد اين چنين بود که آخر الزمان و موعود و منجي براي اربابان سينما، موضوعيتي دو چندان يافت . با نزديک شدن سال 1999 و 2000 و عطش هزاره گرايي (8) در بين فرقه هاي مختلف مسيحي و يهودي، منجي گرايي نيز رشد يافت و با سيلي از ظهور قهرمانان قديمي و جديد در هاليوود روبرو بوديم. (9) از طرفي با افول کمونيسم، کارخانه داران تسليحات - که غالبا صهيونيست هستند - به فکر افتادند که بازار يابي سينمايي خودرا باز هم تداوم بخشند و در دوراني که غربيان به شدت از مدرنيسم و ماشينيسم و مکاتب بشر ساخته خسته شده اند، دشمني قوي اسلام را با غرب هرچه افزون تر به تصوير کشند و با نزديک نمايي دوراني که شياطين مسلمان (!) بر جهان مسلط شده اند، آخر الزمان خاص خود را خلق کنند، آخر الزماني که اگر تجهيزات مدرن و تسليحات فوق پيشرفته آمريکايي نباشد، شيطان بر اوضاع مسلط مي شود. همه ي اين عوامل در کنار پيشرفت هاي ايران شيعي و نفوذ تفکرات ناب اسلامي در جهان، باعث شد که بحث آخرالزمان و مسيحي و حکومت پايان روزگار در سينماي غرب و سر آمد آن يعني هاليوود، اصالت پيدا کند و در فاصله ده ساله 1995 تا 2005 از 22 فيلم پر فروش جهان، 19 مورد به نحوي به اين موضوع بپردازد . (10)آثار شاخص و تأثير گذاري چون : ماتريکس ، هري پاتر ، ارباب حلقه ها ، پسر جهنمي ، ترميناتور ، امگا کد ،2 (مگيدو ) و...
اکنون که پروژه ي جهاني سازي تفکرات صهيونيستي يا همان اسطوره هاي صهيون مآب در دستور کار سازمان هاي فرهنگي ، تبليغي ، سياسي غرب خصوصا آمريکا قرار گرفته است .

انواع آخر الزمان در سينما

از جهات مختلفي مي توان انواعي براي پايان دوران در سينماي مرسوم غرب متصور شد . در يک تقسيم بندي مي توان به اين اقسام تصوير کردن آخر الزمان در سينما برسيم: (11)
1- آخر الزمان ديني که در آن پيش گويي هاي کتاب مقدس ( با محوريت تورات ) به تصوير در مي آيند . حتي انجيل هم با نگاه به تورات تصوير مي شود .
2- آخر الزمان تکنولوژيک که حديث چالش وسيع انسان و مصنوعات اوست که بر او برتري يافته اند؛ چه از نوع ماشين هاي قوي يا موجودات زنده اي که با مهندسي ژنتيک تغيير کرده اند .
3- آخر الزمان علمي - تخيلي که در آن جدال گسترده اي بين انسان و موجودات فرا زميني يا بيگانه به تصوير در مي آيد .
4- آخر الزمان اسطوره اي که موجودات و مفاهيمي از اعماق افسانه ها و اساطير به امروز مي آيند و شرايط سخت آخر الزمان را براي بشر ايجاد مي کنند.
5- آخر الزمان طبيعي که بشر با انواع و اقسام بلايا و مصيبت هاي طبيعي مثل سيل ها و زلزله هاي شديد ، امراض فراگير ، آتش فشان هاي بي رحم ، شهاب سنگ هاي بزرگ و حشرات و حيوانات عجيب و غريب عليه سلطه ي افراطي بشر مي شورند و بشر در نبرد با اين بلايا به شرايط صعبي مي رسد که اگر تلاش نکند و در مقابل اين ها مقاومت نکند، آخرين نفس هاي حيات خود را مي زند و به پايان جهان مي رسد .
6- آخر الزمان متافيزيکي- جادويي که ساحران و جادوگران و رمالان امروزي يا ديروزي، براي به دست آوردن قدرت ، عرصه را بر آدمي تنگ کرده و اوضاع را به سمت وحشت و هراس واپسين روزهاي حيات بشري پيش مي برند .
در هر کدام از اين انواع، فيلم هاي زيادي ساخته شده است که در تمام آن ها ، نژاد بخش کره ي زمين بايد از نژاد يهودي يا آنگلو ساکسون باشد واگر منجي يا منجيان غربي نباشند، همه ي افراد بشر در خطر نابودي يا بردگي هميشگي شيطان هستند .
در يک تقسيم بندي ديگر، مي توان دو نوع کلي ازآخر الزمان را در آثار سينمايي برشمرد :
1- آخر الزمان ديني : که در آن عناصري چون مسيح يا مشيا (ماشيحا ) خدا ، فرشتگان و ساير عناصر مسيح - يهودي ، ياريگر انسان در برابر هيولا يا وحش يا مار يا شيطان يا اژدها هستند و بحث هزاره گرايي و درياچه ي آتش و زندان هزار ساله و تخت پادشاهي و حق و باطل و ايمان و کفر مطرح است . البته به دليل نفوذ بسيار بالاي يهوديان و صهيونيست ها در هاليوود، طبيعتا محور اين قبيل آثار پيش گويي هاي تورات خصوصا کتاب هاي دانيال نبي و اشعيا و حزقيال مي باشد و در مواردي که طبق پيش گويي هاي انجيل در کتاب مکاشفات يوحنا، مواردي مطرح شده با قرائت هاي مسيحيت صهيونيستي و با تفلسير يهوديزه از مسيحيت طرف هستيم. در چنين آثاري، بشر در آخرين لحظه هاي غربت و تنهايي جبري و تقديري اش دربرابر سپاهيان شرارت و شيطان مورد حمايت يک نيروي معنوي قدرتمند مسيحيايي قرار مي گيرد . بهترين نمونه از اين دست آثار، قيلم امگا کد 2 ( ميگيدو ) (12)است که ساخته شبکه TBN و صهيونيست هاي مسيحي است .
2- آخر الزمان غير ديني : در اين نوع تصوير آخر الزمان ، کمتر نامي از خدا و مسيح و ( ماشيحا ) برده مي شود و بشر به تنهايي با اراده ي قوي خود جبر تقدير را مي شکند و به تنهايي با تکيه بر تکنولوژي و عقل خود بر دشمن شريرش فائق آمده و برتري انسان بر همه چيز و اومانيسم افراطي را به وضوح به تصوير مي کشد . در اين قبيل آثار به جاي قدرت الهي، در برخي موارد قدرت عشق مطرح مي شود که قهرمان داستان با عشق خالصانه و صد در صد زميني به ستاره مؤنث فيلم، جهان را از شر شياطين مي رهاند ؛ مانند فيلم « پسر جهنمي » (13 )و « ماتريکس » (14)و در برخي موارد نوع دوستي و يا ملي گرايي يا قوم گرايي يا ميراث اجدادي يا خانواده يا سرزمين، بت هايي مي شوند که قهرمان به خاطر آن ها در مقابل ضد قهرمان ايستادگي و مقاومت مي کند ؛ مانند فيلم « هري پاتر » (15)که خانواده و حفظ ميراث اجدادي و سرزمين هاگوارتز در آن اصالت دارد .
نکته ي مهم اين است که اساطير صهيونيستي هم در نوع ديني و هم در نوع غير ديني به شدت يافت مي شوند .
انواعي از آخر الزمان غير ديني آنچنان انحرافي و عجيب هستند که بعضا ضد ديني مي شوند ؛ مانند قسمت چهارم « طالع نحس » (16) که در آن شيطان تمام موانع پيش روي خدا را بر مي دارد و دخترک مورد حمايت خود و برادر کوچک ترش « الکساندر » را محافظت مي کند تا بتوانند حلقه ي شيطان پرستان را تشکيل و گسترش دهند . دخترکي که به شدت از علائم مسيحي و کليسا و کشيش و هر نوع متافيزيکي متنفر است . قابل ذکر است که پس از ساخته شدن قسمت اول طالع نحس، اسرائيل نقش مهمي در توليد قسمت هاي بعدي اين فيلم ايفا کرد .(17)
برخي منتقدين مسيحي ، « هري پاتر » را هم در اين راستا ارزيابي کردند و شيوع خرافه و جادو و کارهاي خلافي چون دزدي، پنهان کاري، جادوگري و قانون شکني توسط قهرمانان داستان را عليه مسيحيت ارزيابي کردند. نکته قابل توجه اين است که در هاليوود ضد ديني، فيلم هميشه ضد مسيحي است و فيلم ضد يهودي واقعي در هاليوود هرگز ساخته نمي شود. (18)

مباني و پيش زمينه هاي آثار آخرالزمان سينماي غرب

پرداختن به اين بحث در سياست هاي استعماري غرب نوين ، قبل از اختراع سينما هم سابقه ديرينه اي داشته است. برخي مباني و پيش زمينه هاي اين قبيل آثار آخرالزماني بدين قرار هستند :
1- کاباليسم ( تصوف يهودي ) : کابالا تلفظ انگليسي کلمه ي « کباله » عبري است. اين کلمه به معني قديمي و کهن است و اصطلاحا به معناي تصوف يهودي به کار مي رود. پيروان آن، اين مکتب را دانش سري و پنهان خاخام هاي يهودي مي خوانند و براي آن پيشينه اي تا حدود قرن دوم ميلادي قائلند؛ اما محققان (19) شروع آن را به قرن سيزدهم ميلادي مي رسانند که با « شيطان شناسي » و « پيام مسيحايي» قوي خود در جنوب فرانسه ، توسط اسحاق کور ( 1160 - 1235 ) پايه گذاري شد . اين دوران مصادف با سبطنت جميز اول ( 1213 - 1276 )، شاه آراگون ( واقع در شمال اسپانيا ) است. جيمز از سال 627 هجري (1229 م. ) به دولت هاي اسلامي اندلس هجوم برد و موجي از جنگ هاي صليبي را عليه اسپانياي اسلامي راه انداخت. همچنين همين ايام بود که جنگ صليبي پنجم در شرق اروپا با جهان اسلام انجام مي شد و سلطنت عباسي بغداد به وسيله ي بودائيان هم پيمان هلاکوخان مغول ( 656 ق / 1285 م. ) در هم شکست و دولت مقتدر مماليک ترک در مصر ايجاد شد و به اصلي ترين رقيب زر سالاران يهودي و صليبيون مسيحي اروپا تبديل شد.(20 )زر سالاران يهودي در اين ايام احساس کردند که به يک حرکت و شور مسيحايي قوي نياز دارند تا توده هاي مسيحي و خواص يهودي را با خود همراه کنند . ايجاد کاباليسم در همين ايام، براي انداختن شور آخر الزماني گسترده اي بين عوام اروپا براي مقابله با مسلمانان بود و از طرفي با اتحاد راهبردي لودائيان و يهوديان و صليبيون اروپا، فشار بر دولت مماليک مصر و عباسياني که مرکز خود را به قاهره منتقل کرده بودند، بيشتر شد و براي زرسالاران جنگ طلب اروپا نياز بود که شيطان و ياران او را در ميان مسلمانان جستجو کنند تا مردم اروپا عليه مسلمانان بسيج شوند و در جنگ هاي صليبي باقي مانده، از جنگ طلبان حمايت کنند.(21 )در کاباليسم، همان اسطوره سياسي يهودي « پادشاهي خاندان داوودي » در آخر الزمان جنبه اي ملکوتي و راز آميز عرفاني مي گيرد و در قالبي جديد چنين طرح مي شود که نخستين تجلي نور در کوه طور بر موسي (ع) بود و سپس داوود (ع) نماد نور الهي و عامل آن در دنياي زميني بدل مي شود و « شخينا »، تجلي روحاني داوود (ع) به حامل آن نور الهي در دنياي ماوراء زميني مبدل مي گردد. اين نور در بين يهوديان مي ماند تا در زمان آخر در سرزمين موعود بر مسيح از نسل داوود (ع)، نازل شود و حکومت جهاني يهود تشکيل گردد. (22) اين مفاحيم که در بين مسيحيان هم به دليل آشنايي با نبي داوود مرسوم بود، به زودي جا افتاد و با چاپ متعدد رساله هاي کابالي ، تا چند قرن، شور مسيحايي و شعف آخر الزماني را در بين مسيحيان اروپا هم راه انداخت و باعث انسجام و اتحاد سربازان اليگارشي زرسالار يهودي - مسيحي اروپا شد . تا اين که در نيمه اول قرن 17 م. آمستردام به کانون فرهنگي فعال اليگارشي يهودي بدل شد و همپاي آن، ترويج آرمان هاي مسيحايي به عنوان ايدئولوژي استعمار زمانه آغاز گشت و همين آرمان هاي آخر الزماني بهانه ي غاصبان آمريکا براي رفتن به « سرزمين جديد » و قتل عام سرخپوشان شد. (23) تکاپوي تبليغاتي و انتشاراتي زرسالاري يهودي هلند در آمستردام، تأثيرات جدي در تکوين انديشه ي استعماري انگليس نيز بر جاي نهاد . (24) مناسک جنسي و جادوگري و سحر و کهانت، بعد ها در کلوپ هاي کاباليتي مرسوم شد و حتي اتهام آشاميدن خون توسط يهوديان و پيوند آنها با شياطين و جادوگران در سده نوزدهم ( خصوصا در روسيه و شرق اروپا ) به وفور بين مردم شايع شد .(25) اين آيين منحرف، بعد ها در تکوين انديشه فراماسونري هم نقش بسزايي بازي کرد که انجمن هاي سري ماسوني را در اختيار استعمارگران انگليسي و آمريکايي قرار داد. (26)
اکنون نيز در هاليوود در سال هاي دهه 1990 و 2000 م . کاباليسم جان تازه اي گرفته است و برخي قوانين سنتي کاباليسم رازير پا گذاشته و با عضويت زنان در اين فرقه موافقت شده است تا از طريق بسط آرمان هاي مسيحايي و آخر الزماني و شيطان شناسي صهيونيستي بتواند انسجام بيشتري در مواجهه با روند روبه رشد اسلام انقلابي داشته باشد .
به نوشته روزنامه ديلي ميل، اکنون رهبر يهودي 75 ساله اين فرقه « فيوال گروبر گر ( فليپ برگ )»، از قدرتمندان پشت پرده هاليوود است و با کمک همسر دومش « کارن » به طور علني « مرکز آموزش کابالا » را تأسيس نموده و بسياري از هنرپيشه هاي معروف و عوامل سينماي هاليوود را به خود جذب کرده است و از طريق اين مزدبگيران اهداف خود را تعقيب مي کنند . افرادي چون «مادونا» ( که نام خود را به استر - ملکه يهودي دربار خشايارشا - تغيير داده است )، « اليزابت تيلور » ، « باربرا استرايسند » ،« ديان کيتن »،« دمي مور » ، « برتيني اسپيرز » ، « وينونا رايدر »، « ميک جاگر» و حتي فوتباليست ها « ديويد بکام » (27) و همسرش « ويکتوريا » و... فساد و هرزگي و متأسفانه شهرت بالاي برخي از افراد شهره ي عام و خاص است . مثلا برتيني اسپيرز در يک مورد يک ازدواج سه ساعته با يک خواننده ديگر داشت و پس از جدايي طي 24 ساعت طلاق گرفت ! و البته همينان الگوي بسياري از جوانان مورد استحمار زرسالاران کاباليست هستند .
فرقه ي فيليپ برگ به ادعاي خودشان، حدود سه ميليون عضو دارد و ثروت فراواني دارد . در سال 2002 حدود 23 ميليون دلار داشت، ولي در سال 2003 فقط در لس آنجلس 26 ميليون دلار ثروت داشت ! اينان روش هاي ظالمانه اي براي ثروت افزايي دارند ؛ مثلا آب معمولي را به نام «آب کابالا » هر بطري 8 دلار مي فروشند! يا کتاب اصلي کاباليسم يعني « ظهر » را که زير يکصد دلار است ، به قيمت 430 دلار مي فروشند . اين اعمال و پيوستن فرد فاسدي چون « مادونا » به اين فرقه ، باعث موضع گيري شديد علماي سنت گراي يهودي چون « ربي ياکوب ايمانوئل » و « خاخام باري مارکوز » و « ربي اسحاق کدوري » خاخام سرشناس بيت المقدس عليه فرقه ي او شده است؛ اما شواهد و دلايل فراواني بر حمايت همه جانبه ي شبکه مقتدر زرسالاران يهودي - صهيونيست هاليوود ، از ترويج کابالا و مناسک جنسي و جادوگري و رمزوارگي و آرمان هاي مسيحايي و شيطان شناسي مدرن آن در دست مي باشد. (28)
طيف مروج کاباليسم و فرقه هاي تابع کاباليسم چون « فرانکيسم » و « دونمه » بسيار وسيع است و شامل ترويج رقص هاي جنسي لمبادا (رقص بره ) که از مناسک جنسي دونمه هاي ترکيه گرفته شده است و توسط مايکل جکسون و ساير مفسدين هاليوود، رواج داده مي شود تا فيلم هايي که به ارزش جادويي اعداد و حروف مربوط مي شود ( خصوصا حروف عبري در دايره هايي که نماد هاي سنتي کاباليسم مي باشند). فيلم هايي مانند «پي » و اسرار حروف » به ترويج اهميت حروف و اعداد عبري مي پردازند و مقدمه سازي مي کنند تا مخاطب به کاباليسم نزديک شود و در فيلم پر هزينه و پر مخاطبي چون « هري پاتر »
( در قسمت هاي متعددش ) به مباحث شيطان شناسي و آخر الزماني و جادوگرايي و سحر وکهانت و سمبل هاي پادشاهي داوودي ( شير غران ايستاده ) (29)که نماد سبط يهودا مي باشد، پرداخته مي شود ؛ سبطي که بر اسباط 12 گانه مسلط شد و يهوديت ماده گرا را به وجود آورد . در اين فيلم، همچنين با اشاره به شجاعت و استعداد و برگزيدکي پيشين هري، مطالب مزبور را کاملا جهت دار به اسم يک فيلم فانتزي يا داستان تخيلي به خورد کودکان معصوم مي دهند؛ (30) البته جداي از اين بحث ها ، آثاري که در هاليوود، تبليغ زيادي روي آن ها مي شود، به وضوح در ارتباط با اهداف اربابان صهيونيست يهودي و مسيحي هاليوود مي باشد و به گفته مصطفي عقاد کارگردان فيلم معروف «الرساله » : « در هاليوود همه کاره تهيه کنندگان و پشتيبانان، صهيونيست هستند ... همه چيز حتي سوژه ها کنترل مي شوند ...» (31)
2- عهد عتيق و تاريخ و عقايد و احکام و اسطوره ها و سمبل هاي يهودي، يکي از مهمترين منابع ومباني فيلم هاي آخر الزمان محسوب مي شود . در عهد عتيق کتاب « دانيال نبي » و « اشعيا » و پيشگويي هاي انبياي اسرائيل، در اين باره بسيار اهميت دارد. انتخاب نماد مار با اژدهاي بالدار به عنوان شيطان در برخي فيلم هاي آخر الزماني از اين قبيل است و همچنين رسيدن بهشت زميني و ايجاد پادشاهي مسيح بن داوود از مهمترين آموزه هاي روزگار پايان در عهد عتيق محسوب مي شود . در فيلم هاي يهودي سمبليک آخر الزماني، نماد شير يا تاج يا قلعه همان « پادشاهي داوودي » مي باشد که بايد در سرزمين شير و عسل ( همان اسرائيل بزرگ از نيل تا فرات ) تشکيل شود و سپس تسلط بر همه ي جهان را براي اعقاب يعقوب، پديد آورد . توجه به حفظ ميراث خانوادگي و سمبل هاي نگهدارنده ي آباء و اجداد ؛ علي الخصوص سمبل « سپر محافظ دودماني » (32)
(Coat of Arms / Heraldry)
نماد هاي جانبي اش چون تک شاخ و اسب و گوزن و مهر گياه و تاج و قلعه و شمعدان هفت شاخه و گرگ و رنگ هاي آبي آسماني و فيروزه اي و قرمز و طلايي که هر کدام نماد يکي از قبايل 12 گانه بني اسرائيل بود، ( 33)
در اين قبيل آثار به وفور ديده شده است .
نژاد پرستي و تأکيد بر اصالت خون و عالي ترين نسب و دودمان نجيب و درجه اول نيز از مشخصات اصلي برخي آثار سينمايي محسوب مي شود . تأکيد بيش از حد روي کلمه ي « مادر » و « ميراث اجدادي » نيز از ديگر نشانه هاي يهودي بودن منشاء اثر مي باشد چرا که نسل و دودمان و اليگارشي دودماني يهودي که در خانواده هايي چون روچيلد در طي 200 سال متجلي شده است، در بين يهوديان بسيار اهميت دارد و در يهوديت است که يکي از اصلي ترين ملاک هاي يهودي بودن، يهوديت مادر فرد است تا آنجا که بسياري از مفسرين قانون در رژيم غاصب فلسطين، يهودي بودن مادر را دليل اصلي يهوديت فرد اسرائيلي مي دانند . اسطوره هايي چون : مظلوميت و تنهايي و آوارگي يهوديان و دوري از سرزمين مادري و سپس بروز استعداد ها با تکيه بر « ياد خانواده » و تداوم « ثروت دودماني » و « شرافت خانوادگي » براي « شکست شياطين جن و انس » رسيدن به سروري ديگران و تشکيل « سلطنت آخر الزماني » در سرزمين وعده داده شده و مقدس؛ در آثار فراواني از هاليوود مطرح شده اند که « هري پاتر » و « ارباب حلقه ها » و « ماتريکس » و « فرار جوجه اي » از آن نمونه اند که همگي اين آثار از مهم ترين فيلم هاي آخر الزماني هم محسوب مي شوند . بحث معاد مادي ورستاخيز مردگان خاص ( يهوديان ) و زندگي آزاد مردگان در بين زندگان و کمک به زنده ها براي ايجاد بهشت زميني نيز از مهمترين عناصر يهوديزه هاليوود هستند که در بسياري از فاخرترين فيلم ها شاهد آن بوده ايم. (34 )
به علت ابتناي بسياري از آينده نگري هاي آخر الزماني هاليوود بر به اصطلاح پيشگويي هاي انبيا و مقدسين بني اسرائيل و انتزاعي و مبهم بودن اکثر آن پيشگويي ها و در نتيجه، آزاد بودن راه براي تعدد تفاسير و تأويلات آخر الزماني، فيلم هاي گوناگون آخر الزماني با عناصر تصويري مختلفي ساخته شده اند و « اژده هاي هفت سر » و « وحش » و مار يا اژدهاي قديم و عناصر شيطاني ديگر به انحناي مختلفي تصوير شده اند .
3- مسيحيت صهيونيستي و يهوديزه و عهد جديد و تفاسير صهيونيستي - توراتي از آن، نيز از مهمترين منابع و مباني فيلم هاي آخر الزماني مي باشد. آنچه به شدت در اين قسم خود نمايي مي کند، کتاب مکاشفات يوحنا، آخرين سفر عهد جديد است . اکثر مسيحيان عهد عتيق راهم معتبر مي دانند ، خصوصا مسيحياني ، که به آراء و انديشه هاي يهودي - توراتي نزديکترند ؛ مانند پروتستان ها و کالوينيست ها و پيورتيانها و مسيحيان صهيونيست. به همين دليل، امروزه تفاسير توراتي از انجيل و مکاشفات يوحنا مبناي بسياري قضاوت هاي آخر الزماني و هنر وسينماي پايان دوران شده است . شايد برخي از عناصر خاص مسيحيت صهيونيستي که در عهد قديم ( تورات ) نيامده است را بتوان به عنوان شاخصه هاي اصلي فيلم هاي صهيونيست مسيحي بدانيم ؛ گرچه يهوديان هم براي جذب مسيحيان و قلوب ديني آنان، از اين عناصر استفاده مي کنند. برخي از مهمترين اين عناصر را در ادامه مي آوريم. بر اساس آموزه ي نجات در مسيحيت و يهوديت و از نظر مسيحيان صهيونيست، در آخر الزمان يهودياني هم که پس از نبرد آرماگدون باقي مي مانند ، مسيحي مي شوند و ياور عيسي (ع) خواهند شد ؛ ولي از منظر يهوديان، نژاد برتر عبرانيان هستند که پس از پيروزي مسيح بن داوود بر شياطين و شروران، بر تمام انسان هاي ديگر که درجه دوم و سوم و حتي در برخي موتون 35 پست تر از حيوانات شمرده اند ، حکومت خواهند کرد .
صهيونيسم مسيحي در باره مشکلاتي که در بابل ( عراق و سوريه و اردن امروز ) پيش مي آيد و حکومت دولت يهودي در فلسطين وظهور مسيحا در زمانه ي واپسين و بلاياي آخر الزماني و ظهور شيطان قدرتمند در آخر الزمان و برخي موارد ديگر با صهيونيسم يهودي اشتراکاتي دارد و اصولا همين اشتراکات بوده است که باعث شده مسيحيان، تحت سلطه ي تفکرات اسطوره اي صهيونيسم قرار بگيرند و فرقه ي مسيحيت صهيونيستي به وجود بيايد . فيلم امگاکد 2 ( ميگيدو ) نمونه کاملي از يک صهيونيست مسيحي است که شبکه T.B.N که در تملک صهيونيست هاي مسيحي آمريکا است ،آن را ساخته است. در اين فيلم سپاهيان شر به رهبري آنتي کرايس ( دجال يا ضد مسيح ) و با حضور اعراب و مسلمانان و ايرانيان و چيني ها ( آسيايي ها ) در صحرايي در شمال بيت المقدس و جنوب شرق حيفا در کنار تپه ي شريفان ( حر مجدون يا آرماگدون ) با سپاهيان خدا به رهبري رئيس جمهور آمريکا درگير مي شوند و شيطان از پوسته ي انساني خود که همان آنتي کرايس است بيرون مي آيد و مانند اژدهايي بالدار نيروهاي سياهي تاريخ را به ياري مي طلبد و سپس موفقيتي نسبي پيدا مي کند، ولي با توسل مسيحيان معتقد آمريکايي، مسيح دومين قيام خود را انجام مي دهد و معجزه وار، شيطان را به زندان ابد مي فرستد و يارانش را ( با محوريت مسلمين ) نابود مي کند . فيلم « بشمار تا آرما گدون » (36) هم از نمونه هاي صهيونيست مسيحي سينماي هاليوود مي باشد که در آن بر عروج عده اي مسيحيان تحت فشار به آسمان و نزول آنان با مسيح و پيروزي آنان بر مصائب و بلاياي عظيم آخر الزمان و تشکيل حکومت جهاني مسيحي تأکيد مي شود . بسيار مناسب است که در پايان اين قسمت به هفت مرحله يا هفت مشيت که مسيحيان صهيونيست به آن قائل هستند، اشاره اي کنيم :
مرحله ي اول : بازگشت يهوديان به سرزمين هاي ميانه ( سرزمين موعود وفلسطين يا اسرائيل ) پس از ايام پراکندگي در جهان .
مرحله دوم : ايجاد دولت يهودي در سرزمين فلسطين ( مسيحيان صهيونيست گاهي داغ تر از يهوديان از حکومت جنايتکار اسرائيل حمايت مي کنند .)
مرحله سوم : رساندن بشارت ها و تنذير هاي انجيل به جهانيان و بني اسرائيل ( البته با قرائت هاي يهوديزه شده و تفسير اسکوفيلدي از انجيل ).
مرحله چهارم : حصول مرحله سرخوشي مؤمنان مسيحي (Rapture) و عروج مسيحيان معتقد به بهشت در کنار مسيح (ع).
مرحله پنجم : دوران فلاکت و رنج و بلاياي عظيم هفت ساله (Tribulation) و ظهور دجال و مبارزه ساير مأمنان با دجال .
مرحله ششم : وقوع جنگ آرماگدون در انتهاي دوران رنج هفت ساله در شمال غرب بيت المقدس (اورشليم ) با تأکيد تبليغاتي بر نبرد هسته اي عظيم و کشته شدن تعداد بسيار زيادي از مردم زمين که در برخي منابع مسيحيت صهيونيستي گفته شده تا چهار پنجم يا دو سوم مردم زمين کشته خواهند شد و صحنه ي نبرد، خون تا زير زين اسب ها را خواهد گرفت ( برخي به غلط اين روايت را اسلامي دانسته اند! ) .
مرحله ي هفتم : ظهور دوم مسيح و مؤمنان واقعي و شکست لشکريان دجال و استقرار بهشت زميني در جهان خصوصا سرزمين هاي ميانه به پايتختي اورشليم ( يهوديان بنا به اختلافات يا مسيحي مي شوند يا هم پيمان مسيح خواهند شد ) .
4- شيطان گرايي و سيطنيسم (37 ) نيز يکي از پس زمينه هاي آخر الزمان هاي سينمايي است . گرايش به قدرت برتر و اهريمني شيطان در طول زمان هاي دور از مصر باستان تا يونان باستان و غرب جديد ادامه داشته است و در دوران اخير نوع جديدي از پرستش شيطان که به همراه جادوگري و مناسک جنسي است، شايع شده است و « کتاب شيطان گرايان » (38 )توسط پيغمبر شيطاني آنان « آنتوان لوي » نوشته شده و کليساي شيطان ( satan church) در آمريکا توسط اين يهودي لاوي (39 ) پايه گذاري شده است. علاوه بر اين که پايه گذار و مدون شيطان پرستي يهودي و صهيونيست است، مروجين و مبلغين آن هم غالبا سينماي هاليوود و شبکه اينترنت مي باشد. فيلم هايي چون ماتريکس و هري پاتر و جن گير و کنستانتين با ترويج جبر گرايي و قدرت فوق العاده شيطان، از مبلغين غير رسمي اين مکتب محسوب مي شوند .
5- اسلام هراسي و کاشتن بذر تنفر از مسلمانان، از اصلي ترين مايه هاي آثار آخر الزماني هاليوود است. غرب سال هاست که فهميده ذات اومانيستي تمدنش با خدا گرايي و حق محوري اسلامي تنافي دارد. از طرفي با پيروزي انقلاب اسلامي به رهبري امام راحل به عنوان يکي از مراجع بزرگ شيعه، غرب صهيون زده به قدرت نظريه ي ولايت فقيه اقتدار حسيني ، اميد مهدوي ، سلحشوري علوي و عقلانيت و علم گرايي شيعي پي برد و آن را بزرگترين دشمن خود در نبرد سايبرنتيک ( نبرد علمي رسانهاي و سخت افزاري ) يافت. در رأس اقتدار آنگلوزايان آمريکا بزرگترين رغيب خود را ايران اسلامي ديد و به همين دليل شروع به حمله رسانه اي سينمايي ( برنده ترين سلاح فرهنگي غرب ) به مسلمانان کرد . در بسياري از آثاري که حدود سه دهه پيش ساخته اند، به شدت اين جو ضد اسلامي رواج داده شده و کار را به آنجا رسانده اند که حتي در فيلم ( مردي که فردا را ديد ) (پيشگويي نوستر آداموس )، اما زمان شيعه را «The King of Terror» يعني سلطان تروريسم و وحشت و شرارت و شيطان خطاب کرداند ؟ ! اين فيلم دقيقا دو سال پس از پيروز يانقلاب اسلامي در سال 1981 م ساخته شد و باز هم براي جو سازي عليه پرونده ي هستي ايران در سال 2001 م با حرکت جديدي به کارگرداني « اورسن ولز » يهودي، نسخه ي جديدي با کيفيت بالاي اوليه در دنيا پخش کردند . در اين فيلم ترس فراوان آمريکاييان و صهيونيست ها از قدرت تجمع و انسجام مسلمانان در نماز جمعه و قدرت اقتصادي نفت و قدرت علمي و توان هسته اي و همکاري مسلمانان با همسايه قدرتمند شمالي خود روسيه و ولايت پذيري آنان از «رهبر جوان ورشيد خود» هويداست.
سينماي فريبنده ي هاليوود به اين قبيل آثار آخر الزماني که مسلمانان با بمب اتمي به تمام جهان متمدن! حمله مي کنند، اکتفا نکرده و فيلم هاي نمادين و پيچيده اي چون ماتريکس و هري پاتر و ارباب حلقه ها و پسر جهنمي رادر فضاي آخر الزمان سازي مورد نظر خود به بازار جهاني ارائه کرد که با موفقيت زيادي هم همراه شد . شايد در ماتريکس با کامپيوتري روبروباشيم که با مغز هوشمند خود بر ابناي بشر مسلط شده است و فقط اهالي شهر زايان (صهيون ) هستند که درست مي فهمند و اسير بردگي تکنولوژي نشده اند ، اما دريکي از انيميشن هاي نه گانه ماتريکس ( معروف به انيماتريکس ) کارگردانان فيلم ( برادران واچفسکي ) حرف خود را به طور عرياني مي زنند : آنجا که با زوم کردن روي نقشه خاورميانه ، عربستان را نشانه مي گيرند و با زوم کردن روي مرکز بياباني شبه جزيره شهري را ( شهر صفر - يک ) به عنوان محل استقرار شياطين روبوتيک ( ياران کامپيوتر شيطاني ماتريکس ) نشان مي دهد که عقل هر عاقلي آن را مهمترين شهر مسلمانان مي داند . در ادامه ي اين انيميشن ، خرمگسي شوم و جغد مانند روي شبه جزيره عربستان فرود مي آيد و به سمت بصره و سپس بغداد حرکت مي کند . ( نهايت جسارت و بي شرمي نسبت به مقدسات اسلامي! ). اين نقشه درون سازمان ملل نصب شده است که به دست قدرت يک کارگر نظافتچي سازمان ملل متحد (!؟) اين خرمگس کشته مي شود و با خونش هلال شيعي را از منتهااليه عراق (لبنان ) تا وسط ايران ترسيم مي کند ! در اين انيميشن هم جامعه ي ملل ( بخوانيدصهيونيست هاي حاکم بر آمريکا و فرانسه و آلمان و کانادا ) از قدرت علمي و پيشرفت اقتصادي اين روبات هاي شيطاني در هراسند و آن ها را منکوب و سرکوب مي کنند! در فيلم پسر جهنمي (Hell Boy ) نيز آمريکايي ها در مبارزه با اتحاد نازي هاي هيتلري و ايرانيان موفق مي شوند که شيطان را محدود کرده و نگذارند راه تسلط او به اين دنيا باز شود .
در صحنه اي موجود شريري که با پسر جهنمي (پسر آتشين ) مبارزه مي کند، از درون يک مجسمه ي کاملا ايراني به وجود مي آيد . در فيلم آخر الزماني ديگري به نام « ارباب آرزوها » (Wish Master) نيز شاهديم که شيطان از درون يک مجسمه ي خداي ايراني به آمريکا منتقل مي شود و بلاياي عظيم را به آمريکا مي برد و در آنجا با هوشمندي فرزندان ايالات متحده، شيطان شرقي تار و مار مي شود. در اين زمينه فيلم هاي بي شماري وجود دارد که به همين مقدار اکتفا مي کنيم .
مهمترين هدف صهيونيسم بين الملل از تصوير آخر الزمان به گونه هاي متنوع در سينما ، انداختن نوعي هراس در دل مخاطب و تحريک عواطف مخاطب براي تحسين قهرمانان هاليوودي و منجيان آخر الزماني سينمايي توسط مخاطب است .
اسلام انقلابي مهمترين خطر استراتژيک براي تمدن اومانيستي - صهيونيستي معاصر است و در نبرد سايبرنتيک موجود در عرصه ي فرهنگ ، اين انديشه اسلامي - شيعي ( حسيني ، مهدوي و ولايي ) است که در مقابل سيل اطلاعات يک جانبه سد ايجاد کرده و کم کم دارد از آب هاي پشت سد به نفع ترويج ايده هاي انديشمندانه عقل ورزانه خود استفاده مي کند .

پي نوشتها و منابع :

1- اشاره به آيه 82 سوره ي مبارکه مائده ، لتجدن اشد الناس عدواه للذين آمنوا اليهود و الذين اشرکوا .
2- اشاره به آيه 96 سوره مبارکه بقره : ولتجدنهم احرص الناس علي حياه ي
3- براي مطالعه بيشتر ر.ک : پروتستانتيسم ، پيوريتانيسم و مسيحيت صهيونيستي ، نصير صاحب حق ، نشر هلال ، چاپ سوم ، تهران 1384 ، و همچنين : تاريخ نا گفته و پنهان آمريکا ( هارون يحيي ) ترجمه نصير صاحب حق، نشر هلال ، چاپ اول، تهران ، 1384.
4- اشاره به نظريه پايان تاريخ فوکوياما ( از استراتژيست هاي کاخ سفيد ) که ليبرال دموکراسي را پايان تاريخ مي داند .
5- The man who saw tomarrow به کارگرداني اورسن ولز کارگردان فرانسوي يهودي ، سال 1981 .
6- اشاره به فيلمي به همين نام yonngary که دايناسوري حامي غربي ها بود و دايناسور مزاحم را از سر راه برداشت .
7- در فيلم معروف « بيگانه » هيولايي که در بدن ديگران رشد مي کند و از منابع حياتي آنان تغذيه مي کند، به انسان غربي حمله مي کند و آنچنان خطرناک است که حتي اگر خون او را بريزي، خونش هم مخرب
است . منتقدان فراواني مقصود از اين بيگانه را مسلمين مي دانند که با شهادت طلبي و سرخي خونشان در ذهن بسته ي مادي غربي ها نفوذ کرده اند و منافع مادي آن ها را به خطر انداخته اند .
8- هزاره گرايي در ميان يهوديان و مسيحيان و حتي مسلمانان و بودائيان طرفداراني دارد . هزاره گرايان معتقدند در ابتداي هر هزاره اتفاقات مهمي مي افتد. جو شديد آخر الزمان گرايي که صهيونيسم مسيحي در آمريکا و غرب ايجاد کرده بود، در ابتداي هزاره سوم ميلادي، هياهوي فراواني درباره ي پايان جهان به راه انداخت .
9- از جمله سوپرمن و بت من بعد از چند دهه باز سازي شدند مرد عنکبوتي و ماتريکس هر کدام در سه قسمت در اوايل هزاره جديد ساخته شدند .
10- دکتر حسن بلخاري، از بررسي حدود 100 فيلم پر فروش و تأثير گذار اين نتيجه را گرفته اند . www.zhortv.ir
11- اين مطلب از مصاحبه دکتر مجيد شاه حسيني با سايت موعود اقتباس شده است . www.mouood.org
12- (Omega Code2 )Megiddo) به کارگرداني Brian trenchard -smith و نوشته مشترک Stephen Blinnو John Fasano و به تهيه کنندگي Matthew Crouch و محصول شبکه T.B.N است
13- Hell Boy داستان آمدن يک پسر سرخ رنگ آتشين از جهنم به اين دنياست که مأموريت ذاتي اش زمينه سازي براي ظهور شيطان اصلي و حضور او در اين عالم است . اين پسرک سرخ رنگ را آلمان ها با هدف تسلط بر دنيا يه اين جهان آورده اند ، ولي او بر اثر زندگي با آمريکايي ها به عواطف انساني رسيد و دراثر عشق به زن ( که نقش او را سلمابلير يهودي بازي مي کند ) حاضر نمي شود شيطان را به اين جهان بياورد و با فداکاري، شيطان را در آخرين لحظه ي پايان جهان نابود مي کند .
14- Matrix در سه قسمت به سال هاي 199 و 2001 و 2003 بر پرده ي اکران رفت. شرکت يهودي صهيونيست برادران وارنر آن را به کارگرداني برادران واچفسکي و تهيه کنندگي جوئل سيلور يهودي ساخت و به يکي ازآثار مطرح و جريان ساز ( از جهت جلوه هاي ويژه و تفکر شک گرايانه ماتريکسو لوژي اش ) تبديل شد .
15 - Htarry potter بر اساس نوشته جي . کي . رولينگ انگليسي در هفت قسمت قرار است توليد شود. اکنون قسمت پپنجم آن بر پرده ي اکران است اين اثر را شرکت يهودي برادران وارنر تهيه کرده و محصول مشترک آمريکا و انگليسي است .
16- 4) The Awaking : Omen ) به کارگرداني Gorge Montesy and Dominique Othenin Girard - .
17- ر.ک: طالع نحس ، فيلمي که شيطان را به جهان سياست راه داد ؛ نرم افزار نمايه مطبوعات ، نشر هيئت امنا ي کتابخانه هاي کشور .
18 - ر.ک: نگاهي به لابي صهيونيستي در آمريکا ، مارک وبر مدير مؤسسه بازنگري تاريخي، روزنامه رسالت، شماره 5302، خرداد 1383، ص 8 به نقل از سايت www.IHR.org و همچنين: متن فيلم مستند «سينما، يرزمين موعود صهيونيسم» دکتر مجيد شاه حسيني، نشر کانون فرهنگي بشري و همچنين: هاليوود و فرهنگ سازان شيطاني، رامين شريف زاده ، فصلنامه کتاب نقد، شماره 32، پائيز 1383، ويژه نامه صهيونيسم.
19-زرسالان يهودي و پارسي، استعمار بريتانيا و ايران، عبدالله شهبازي، ج دوم، مؤسسه مطالعات و پژوهش هاي سياسي، چاپ اول، 1377، تهران، ص 245 فصل «دسيسه هاي سياسي و فرقه هاي رازآميز».
20-همان.
21-همان، ص 247.
22-همان، ص 245.
23-تعداد کشته هاي سرخپوستان را تا صد ميلوين نفر در طول سه قرن 16و 17 و 18 گفته اند. به دليل دستبرهاي فاتحان و غاصبان آمريکا در تاريخ، آمار بسياري از غربي هاي در اين زمينه خيلي مورد اعتماد نيست. براي مطالعه بيشتر ر.ک: تاريخ ناگفته و پنهان آمريکا ، پيشين. همچنين زرسالاران يهودي و پارسي، استعمار بريتانيا و ايران، جلد اول، ص 220.
24-زرسالاران يهودي و پارسي، استعمار بريتانيا و ايران، ص 307، ج دوم.
25-همان، ص 357.
26-همان، ص 358.
27-ديويد بکام، کاپيتان تيم فوتبال انگليس که اخيرا ملکه انگليس وي را به «شواليه» ملقب کرد.
28-در نوشتن اين قسمت از سايت استاد عبدالله شهبازي استفاده شد است: www.shahbazi.org.
29-دايره المعارف جوداييکا، ذيل کلمه Heraldry coat of arms».
30-براي مطالعه بيشتر ر.ک: مقاله اي از خاخام جک آبرامويچ تحت عنوان: is harry potter jewish در آدرس www.naghdefilm.parsiblog.com مي توان منبع اصلي آن را بيابيد.
31-مصاحبه مجله سوره، شماره سوم با مصطفي عقاد.(دوره شهيد آويني). در اين سايت مي توانيد اين مصاحبه را ببينيد: www.iricap.com
32-دايره المعارف جوداييکا، ذيل همين کلمه متن مهمي در تبيين سمبل هاي مختلف اسباط 12گانه دارد.
33-استنادات توراتي اين سمبل ها و رنگهاي مقدس را در اين منبع بيابيد: مباني فراماسونري (فراماسونري و يهود)، گروه تحقيقات علمي به سرپرستي هارون يحيي، ترجمه سعيد ميري، مرکز نشر اسناد انقلاب اسلامي، چاپ سوم، 1385، فصل دوم.
34-برخي فرقه هاي يهودي (صدوقيان) اساسا زنده بودن روح پس از مرگ را انکار مي کنند و عده اي (فريسيان) قبول دارند که روح پس از مرگ نمي ميرد، ولي معادشان در همين دنياست و روح مردگان آزادي عمل دارد و جهان آختري چون مسلمانان را قبول ندارد.
35-مثلا در کتاب تلمود که از معتبرترين منابع يهوديان است، مي خوانيم: «فقط به يهوديان مي شود به چشم انسان نگاه کرد. خارج از يهود، همگي حيوان هستند.» ر.ک: تلمود سلطان آروح، صفحه 111. براي ديدن نمونه هاي بيشتر ر.ک: مباني فراماسونري، پيشين، ص 15-17.
36-count down to armagedon.
37-satanism.
38-satanic bible.
39-لاويان گروهي از يهوديان بودند که مراسم عبادي را در دست داشتند و از کاهنان مصر باستان شديدا تأثير مي پذيرفتند.
40-(1)the exorstist محصول 1973 م به کارگرداني william friedkin.

منبع:برگرفته از ماهنامه ي پويا شماره ي (5)
محبوب کن - فیس نما m-r-r@mailfa.org :به ایمیل عکس، مطالب و ...... بفرستید عضو شوید جایزه ببرید.
ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 25 دی 1393برچسب: پروژه آخر الزمان ,سازي , به صورت کامل , جامع , پروژه ,آخر الزمان سازي ,سپیدار خبر, به صورت کامل و جامع, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند
توجه به پدر و مادر

در احوالات يکي از محبان و شيعيان آمده که پدر پيري داشت و بسيار به او خدمت مي کرد. ايشان شب هاي چهارشنبه به مسجد سهله مي رفت اما پس از مدتي اين کار را ترک نمود. دليل آن را پرسيدند، گفت چهل شب چهارشنبه به مسجد سهله رفتم در شب آخر نزديک مغرب تنها به مسجد سهله مي رفتم عرب بياباني را ديدم سوار بر اسب که سه بار به من فرمود: «از پدرت مراقبت کن.» من فهمديم که امام زمان (ع) راضي نيستند من پدرم را بگذرام و به مسجد سهله بروم.(7)

 

 

 

 

شيعيان چرا ما را نمي خواهند؟!

مرحوم حاج محمد علي فشندي تهراني (ره) مي گويد که در مسجد جمکران سيدي نوراني را ديدم، با خود گفتم اين سيد در اين هواي گرم تابستاني از راه رسيده و تشنه است ظرف آبي به دست او دادم تا بنوشد و گفتم: آقا! شما از خدا بخواهيد تا فرج امام زمان (ع) نزديک گردد. حضرت فرمودند: «شيعيان ما به اندازه آب خوردني ما را نمي خواهند. اگر بخواهند و دعا کنند فرج ما مي رسد.»

 

 

 

 

 پرهيز از افراط و تفريط:

امام زمام (عج) در توقيعي مي فرمايند:

«تقوا پيشه کنيد، تسليم ما باشيد و کار را به ما واگذاريد که بر ماست شما را از سرچشمه سيراب بيرون آوريم چنانکه بردن شما به سرچشمه از سوي ما بود ... به سمت راست ميل نکنيد و به سوي چپ نيز منحرف نشويد.» (1)

 

توجه به آن حضرت همراه با محبت

امام زمان (ع) در توقيع شريفي خطاب به شيعيان مي فرمايند: «توجه خود را همراه با محبت و دوستي به سوي ما قرار دهيد و در مسير دستورات روشن و قطعي دين حرکت کنيد که همانا من براي شما خيرخواهي مي کنم و خداوند گواه است بر من و شما و اگر نبود علاقه ما به نيکو بودن شما و رحمت و مهربانيمان بر شما، به سخن گفتن با شما نمي پرداختيم.»(2)

 

ولايت حضرت علي (ع)

در تشرف مرحوم علي بغدادي (ره) در مسير کاظمين، ايشان پرسش هايي را از محضر امام زمان (ع) مي پرسد از جمله مي گويد:

پرسيدم: «روزي نزد مرحوم شيخ عبدالرزاق که مدرس حوزه بود، رفتم. شنيدم که بر روي منبر مي گفت: کسي که در طول عمر خود روزها روزه باشد و شب ها را به عبادت به سر برد و چهل حج عمره بجاي بجاي آورد و در ميان صفا و مروه بميرد ولي از دوستداران و محبان و مواليان اميرالمؤمنين (ع) نباشد براي او چيزي محسوب نمي شود.» امام زمان (ع) فرمودند: «آري والله براي او چيزي نيست.»

 

توسل به حضرت زينب (ع) جهت تعجيل در فرج

در تشرف آقا شيخ حسن سامرايي (ره) در سرداب مقدس، حضرت فرمودند: «به شيعيان و دوستان ما بگوييد که خدا را قسم دهند به حق عمه ام حضرت زينب (ع) که فرج مرا نزديک گرداند.» (3)

 

محبوب کن - فیس نما m-r-r@mailfa.org :به ایمیل عکس، مطالب و ...... بفرستید عضو شوید جایزه ببرید.
ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ 30 شهريور 1393برچسب:, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند


ياران امام حسين (ع) الگوي ياران امام مهدي (عج)

يكي از نيازهاي اساسي منتظران در عصر غيبت، لزوم برخورداري از الگوهاي عملي، در مسير خودسازي و نيز همراهي و مساعدت امام معصوم است، كساني كه توانسته باشند در عرصه عمل، براي تحقق اهداف و آرمان‌هاي امام خود، جان فشاني كنند و نمونه‌هاي روشني در طريق اطاعت و سرسپردگي باشند و به راستي، چه كساني شايسته‌تر از ياران امام حسين عليه السلام؟!

ياراني كه امام خود را در تحقق بخشيدن به اهدافش ياري كردند؛ ياران بزرگ و مجاهدي كه عقل بشري از درك مقامشان عاجز است؛ آن‌هايي كه امام معصوم عليه السلام، در وصفيشان فرمود: «فَإني لا أعلمُ أصحاباً أوفي و لا خيراً أصحابي...؛ من ياراني بهتر و باوفاتر از اصحاب خود نمي‌شناسم.»1

در حقيقت ياران اباعبدالله عليه السلام، معيارهايي را در اختيار.....

 

به ادامه مطلب بروید ....

 

 

محبوب کن - فیس نما m-r-r@mailfa.org :به ایمیل عکس، مطالب و ...... بفرستید عضو شوید جایزه ببرید.
ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ 30 شهريور 1393برچسب:, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند


همسنگرمـــ

فردا جمعستــــــ

می دونمــــ که دل شما همـــــ

مثل منـــ عجیبــ گرفتهـــــ

اگهــــ ازمون بپرسنــــ

از مهدیــــ چه خبر؟؟؟چی میگیمـــــ؟

وسعت غمــــ جمعه ها

داره بیچارمونــــ می کنه

پاشو همسنگرمــــ

پاشو داره دیر میشهـــــ

آقا منتظرهــــــ

*یازهرا*










و شهدا رفتند تا ما بمانیم...
 
و اما ما...
 
بعد از شهدا چه کرده ایم...
 
و ای شهیدان مارا ببخشید...
 
و ای شهیدان خدایی ،خیلی دلم هوایتان را کرده...

کاش مطهر شود...کاش...

 
درپناه حضرت بـــــارانــــــــ
 
مـــــاندگـــــاربــــاشــــیـــــــد...

اللهم عجل لولیک الفرج

یا قائم آل محمد (عجل الله تعالى فرجه الشريف) بیا ..

 

 

محبوب کن - فیس نما m-r-r@mailfa.org :به ایمیل عکس، مطالب و ...... بفرستید عضو شوید جایزه ببرید.
ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ 30 شهريور 1393برچسب:, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند


آه از آن روز که شد غیبت مهدی آغاز
غیبتی را که بود خون شهیدان اثرش
........................
مولای غایب غریبم! سرسلامت باد ما را در غم بابای شهیدت پذیرا باش؛
ای غمگین‏ ترین شیعه در عصر غیبت!

 

 

 

 

 

 

 

بنویس ای قلم- بنویس

بنویس از لحظه لحظه های درد کشیدن وارث آدم. بنویس از بی عدالتی هایی که هر روز شمار بی شماری را به زانو در آورد

بنویس از نبایدهایی که باید شد و بایدهایی که به فراموشی تاریخ پیوست

بنویس ای قلم

بنویس از شکستن حرمتت بگو از زخم هایی که لغزش دستان نا اهل بر پیکره ات وارد ساخت

بگو از آنانی که سدی شدند برای خاموشی ات هم آنانی که تو را به بردگی افکار پلیدشان درآورند …

بنویس ای قلم

امروز را بهانه کن و بنویس از آنچه که همچون خنجری گلویت را می فشارد فریاد کن از این همه بازی و سیاه بازی…

=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=

السلام علیک یا صاحب الزمان روحی فداک مولای من!
دلم در مهر تو گره خورده اما وا اسفا که کوه گناهم.
آقایم! جانم پیش کش لحظه تنهایی ات, ای کاش کاری از دست این حقیر گناه آلود بر می آمد که لبخندی بر رخسار شما بنشاند, پشیمانم از اعمال زشت خود.
مولایم! قاصرم که با شما سخن بگویم, فقط جان کلام این حقیر آلوده این است که:
تو هستی و من نیستم, تو کریمی و من گدایم, تو بینایی و من کور ترینم.
یابن الحسن! همه هستی ام خاک پایت, از گل رویت شرمنده ام که با شما سخن بگویم, چون غفلت و آلودگی و دنیا طلبی من نیز مثل خیلی دیگر دل شما را خون میکند و تنهایی شما را افزون تر; پس من دیگر با چه رویی سخن بگویم؟ اما مهر شما, عطای خداوند است که فطرتا در اعماق وجود حقیر و بی لیاقتم ریشه داونیده.

آقایم! اگر چه حقیرم و بیشتر اوقات به یاد همه هستم غیر از عزیز زهرایم روحی فداکم, اما با همه این ها باز هم به خدا سعی میکنم در همه دعاهایم اول از همه برای تعجیل در ظهور شما دعا کنم, بعد هم برای سلامتی و طول عمر رهبر فرزانه ام, سید علی دعا میکنم تا خداوند به ما مهر ورزد و تا ظهور شما سایه ایشان را بر سرمان مستدام نگه دارد که به خدا اگر سید علی برود می دانم هم شما اشک میریزید و هم ملت ما و همه مسلمانان یتیم خواهند شد, پس شما هم دعا کنید که خدا ایشان را برایمان نگهدارد.
دعای من بر آورده شدن حاجت تمام مسلمین است و آرزوی شخصی خودم یعنی نیاز شخصی خودم هم “شهادت” است. یابن الزهرا شمارا به خدا دعا کنید من هم تا جوان هستم به فیض شهادت در راه خدا و در رکاب ولایت نائل شوم, به خدا نمی خواهم بعد از رهبرم سید علی زنده باشم. در شب میلاد مبارکتان اگر بزرگواری میفرمایید و به من عیدی میدهید تو را به خدا برات شهادتم را (در جوانی) از خدا بگیرید خدا خواسته شما را قبول میکند.


اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و احشرنا معهم و اهلک اعدائهم اجمعین آمین یا رب العالمین

التماس دعای فراوان

“یازهرا(س)”

 

محبوب کن - فیس نما m-r-r@mailfa.org :به ایمیل عکس، مطالب و ...... بفرستید عضو شوید جایزه ببرید.
ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ 30 شهريور 1393برچسب:, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند


 


دوستان خیلی دلم پره

دیگه خسته شدم ...

هدف و راهمونو گم کردیم

آقا جان یا صاحب الزمان ، خیلی شرمنده شماییم ، خیلی دل شمارو بدرد آوردیم

دوستان داریم چیکار میکنیم ...؟؟

آقا جان خودت نجاتمون بده ...

همچنان از منتظرانم...



 



نیامدی .... یا نیامدم...

 

محبوب کن - فیس نما m-r-r@mailfa.org :به ایمیل عکس، مطالب و ...... بفرستید عضو شوید جایزه ببرید.
ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ 30 شهريور 1393برچسب:, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند

 




نام
: « م ح م د »

تاریخ تولد: ۱۵ شعبان سال ۲۵۵ هجری قمری

لقب: مهدی٬ حجت٬ خاتم٬ منتظر٬ صاحب الامر٬ صاحب الزمان

کنیه: ابوالقاسم

نام پدر: امام حسن عسکری (ع)

نام مادر: نرجس خاتون

محل ولادت: سامرا

مدت امامت: بسیار طولانی

برگرفته از مفاتیح الجنان: ص. ۱۰۲۴

 

 

محبوب کن - فیس نما m-r-r@mailfa.org :به ایمیل عکس، مطالب و ...... بفرستید عضو شوید جایزه ببرید.
ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ 30 شهريور 1398برچسب:, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند
 

 

حمید داودآبادی در خاطره خود می‌گوید: آقا در بین صحبت هایش فرمود: «تصویر شهیدی در اتاق من هست که بسیار زیباست و خیلی به آن علاقه دارم.» وقتی پرسیدم متعلق به کدام شهید است؟ ایشان فرمود که نامش را نمی دانم.

 
تصویر کدام شهید بر دیوار اتاق رهبر انقلاب است+ عکس



بدون شرح!!!!






 

محبوب کن - فیس نما m-r-r@mailfa.org :به ایمیل عکس، مطالب و ...... بفرستید عضو شوید جایزه ببرید.
ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ 30 شهريور 1393برچسب:, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند

 

 

به ادامه مطلب بروید...

 

محبوب کن - فیس نما m-r-r@mailfa.org :به ایمیل عکس، مطالب و ...... بفرستید عضو شوید جایزه ببرید.
ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ 30 شهريور 1393برچسب:, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند

محبوب کن - فیس نما m-r-r@mailfa.org :به ایمیل عکس، مطالب و ...... بفرستید عضو شوید جایزه ببرید.
ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ 1 فروردين 1388برچسب:, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند
افسران - اصلاح
محبوب کن - فیس نما m-r-r@mailfa.org :به ایمیل عکس، مطالب و ...... بفرستید عضو شوید جایزه ببرید.
ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ 1 فروردين 1388برچسب:, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند
افسران - حاء جیم الف باء
هروقت به دلیلش فکر میکنم به نتیجه ای نمیرسم فقط یه چیز میاد تو ذهنم،یه جمله اونم اینه :
خدایا شکرت . . .
بین اجتماع،فامیل،توی مترو و اتوبوس،توی خیابون و ... حرف میشنوی.
تو جمع فامیل مسخره میشی!
گرمای 40،35 درجه رو تحمل میکنی؛اونم زیر چند متر چادر!
اما اون آخرش چی میشه؟!
چه اتفاقی میفته خیلی عجیبه!

**هنوز عاشق نوع پوششت هستی**

عجیب ترش اینه که بعد از یکسال،بعد از تحمل همه ی سختی ها با همون چادر مشکیت بلند میشی میری تو گرمای 55 درجه شایدم بیشتر بیش شهدا!
میری در و دل ...
میری نشون بدی مصداق جمله ی " **ما ایستاده ایم** " رو ...
میری ثابت کنی حاضری توی هر شرایطی عشقت رو ،حجابت رو حفظ میکنی
میری عهد ببندی . . .
میری ثابت کنی :


ما همان نسل جوانیم که ثابت کردیم
در ره عشق جگردار تر از صد مردیم
محبوب کن - فیس نما m-r-r@mailfa.org :به ایمیل عکس، مطالب و ...... بفرستید عضو شوید جایزه ببرید.
ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ 1 فروردين 1388برچسب:, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند
افسران - مسافرم.......
محبوب کن - فیس نما m-r-r@mailfa.org :به ایمیل عکس، مطالب و ...... بفرستید عضو شوید جایزه ببرید.
ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ 1 فروردين 1388برچسب:, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند

مداحی حاج عباس کرامت در شب ولادت امام رضا (ع)

دانلود----------------------------------------------------نمایش این ویدئو در آپارات

محبوب کن - فیس نما m-r-r@mailfa.org :به ایمیل عکس، مطالب و ...... بفرستید عضو شوید جایزه ببرید.
ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ 23 شهريور 1393برچسب:ولادت, امام رضا (ع) ,لوکسترین ها, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند

آرامتفریح گاه انجمنی ما کلیک کنید .!!!آرام

محبوب کن - فیس نما m-r-r@mailfa.org :به ایمیل عکس، مطالب و ...... بفرستید عضو شوید جایزه ببرید.
ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ شنبه 21 تير 1388برچسب:, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند

این رسانه نویسنده افتخاری می پذیرد

 

هنوز دیر نشده تو هم می تونی مدیر این رسانه باشی

فقط اگر خواستی در بخش نظر بدهید باهام در میون بذار

تو اون اطلاعاتی برای باز کردن اکانت  و یک ایمیل برای ارتباط بذار

 

محبوب کن - فیس نما m-r-r@mailfa.org :به ایمیل عکس، مطالب و ...... بفرستید عضو شوید جایزه ببرید.
ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ جمعه 20 تير 1388برچسب:, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند
افسران - عباس گشته اند تا دست حرامیان به این خاک نرسد
آقا اون پیراهن چنده؟
-خانم کوچولو قیمتش زیاده ، بعدشم مردونست.

-خوب چنده؟

- بیست و دو هزار تومن.

-آقا کمتر نمیشه؟

- واسه کی میخوای؟

- واسه بابام

- خب بیست هزار تومن

- آقا آستیناشو هم نمیخوام...!!!

 

محبوب کن - فیس نما m-r-r@mailfa.org :به ایمیل عکس، مطالب و ...... بفرستید عضو شوید جایزه ببرید.
ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ 17 خرداد 1393برچسب:, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند
افسران - *!____ در آفریده های خدا تفکر کنید ____!*

آیت الله مجتهدی تهرانی:

گاهی اوقات بنشینید و فکر کنید و در مورد آیه های خدا تفکر کنید تا

بیشتر خدا را بشناسید. روایت دارد که یک ساعت فکر کردن ثواب

شصت سال عبادت را دارد.

فکر کن و ببین که این دنیا را چه کسی خلق کرده ، این پشه را چه

کسی خلق کرده است. هر چیزی که فیل دارد ، پشه هم دارد.

فیل خرطوم دارد، پشه هم دارد. چهار دست و پا دارد، پشه هم دارد.

کبد روده و معده دارد پشه هم دارد. تازه پشه دو بال هم بیشتر دارد.

یکی از راه های شناختن خدا این را ه ها است. گاهی بنشینید و با خود

درباره ی این مطالب فکر کنید...



اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

 

محبوب کن - فیس نما m-r-r@mailfa.org :به ایمیل عکس، مطالب و ...... بفرستید عضو شوید جایزه ببرید.
ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ 17 خرداد 1393برچسب:, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند
افسران - تنهـــا 8 دقیقـــــه ..
shaqayeqنگاه ها همه بر روی پرده سینما بود.
اکران فیلم شروع شد،

شروع فیلم سقف یک اتاق

دو دقیقه بعد همچنان سقف اتاق

, سه, چهار, پنج, ...,هشت دقیقه اول فیلم فقط سقف اتاق!

صدای همه در آمد.

اغلب حاضران سینما را ترک کردند,

ناگهان دوربین حرکت کرد و آمد پایین

و به جانباز قطع نخاع خوابیده روی تخت رسید.

زیرنویس:

این تنها ۸ دقیقه از {زندگی }این جانباز بود و شما طاقت نداشتید...

 

محبوب کن - فیس نما m-r-r@mailfa.org :به ایمیل عکس، مطالب و ...... بفرستید عضو شوید جایزه ببرید.
ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ 17 خرداد 1393برچسب:, توسط محمد رضا رحمانی - بیرجند

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد